24. مهر 1397 - 11:59   |   کد مطلب: 34101

به گزارش همدان ورزش؛ مجید دیبافر کارشناس ارشد بیومکانیک ورزشی در یادداشتی نوشت:ورزش قهرماني يكي از اركان مهم توسعه ورزش در كشور است. توسعه ورزش قهرماني در هر كشور پيش زمينه كسب موفقيت در رقابت‌هاي جهاني و المپيك است. موفقيت بين‌المللي براي ورزشکاران يک کشور در رقابتهاي بين المللي و المپيکي و پارا المپیکی به طور کلي تقويت کننده اعتبار آن کشور در سطح جهاني مي شود. اندازه گيري موفقيت در بسياري از رشته هاي ورزشي مهم به وسيله جايگاه امتيازي در ارتباط با آن رقابت تعيين مي شود.

22. مهر 1397 - 12:16   |   کد مطلب: 34099
کوهنوردان ملایری به کوه گرمه ملایر صعود کردند
به مناسبت هفته تربیت بدنی و ورزش، همایش 400 نفری کوهنوردی در این شهرستان برگزار و کوهنوردان ملایری به کوه گرمه این شهر صعود کردند.

به گزارش پایگاه خبری همدان ورزش، مهدی رضایی رئیس اداره ورزش و جوانان شهرستان ملایر در خصوص برگزار شدن این همایش بزرگ گفت:این همایش همچنین به مناسبت گرامیداشت یاد و خاطره کوهنورد اخلاق مدار و برجسته ملایر مرحو«محمد زنگنه» برگزار شد.
وی ادامه داد: این همایش روز جمعه گذشته 20 مهرماه با حضور کوهنوردان بر مزار شهدای گمنام بام ملایر آغاز و به سمت کوه گرمه صعود کردند.
رضایی بیان کرد: کوهنوردان پس از صعود تابلوی یادبود زنده یاد «محمد زنگنه» را در ارتفاعات کوه گرمه ملایر نصب کردند.
رئیس اداره ورزش و جوانان ملایر گفت: در این همایش فرماندار ویژه ملایر نیز حضور داشت که وی اهمیت ورزش به ویژه کوهنوردی و جایگاه مهم پیشکسوتان را بسیار مهم برشمرد.
رضایی با اشاره به اجرای بیش از 30 برنامه متنوع همزمان با هفته تربیت بدنی اضافه کرد: در همین راستا هفته گذشته 190 تن از بزرگان و پیشکسوتان ورزش ملایر در رشته های مختلف ورزشی با حضور جمع کثیری از مسئولان تجلیل شدند.
شایان ذکر است کوه گرمه با ارتفاع 2 هزار و 206 متر از سطح دریا یکی از کوه‌های شهرستان ملایر است که در موقعیت غرب این شهر قرار دارد.

برچسب‌ها: 
22. مهر 1397 - 8:41   |   کد مطلب: 26072
حداکثر میزان کالری سوزی با تمرین اینتروال
همه‌ی کسانی که سعی دارند وزن کم کنند، میخواهند بدانند که چطور می‌توانند کالری سوزانده شده‌شان از طریق ورزش را به حداکثر برسانند.

برای یک مدت طولانی، قابل قبول‌ترین روش برای این کار، کاردیوی کم شدت بود. خواه در شکل دویدن، شنا کردن، دوچرخه سواری، ایروبیک یا الپتیکال، روش استاندارد کاهش وزن به وسیله تمرین کم شدت بود. آن هم ترجیحا برای مدت زمان بالای ۴۵ دقیقه زیرا در این زمان است که چربی سوزی واقعی، آغاز می‌شود.

با این حال، این دیدگاه‌ها به تازگی تغییر کرده‌اند و بسیاری از افراد، تمرینات کالری سوزشان را از تمرین کلاسیک با شدت کم به تمرین اینتروال تغییر می‌دهند.

تعریف تمرین اینتروال

تمرین اینتروال که اغلب به HIIT (تمرین اینتروال با شدت بالا) اشاره دارد، شکلی از تمرین است که شما در آن به صورت یکی در میان، اینتروال کم شدت و با شدت بالا انجام می‌دهید. در طول اینتروال با شدت بالا، شما در ۸۵ تا ۹۰ درصد از حداکثر ظرفیت‌تان فعالیت می‌کنید. اینتروال‌های کم شدت، عمدتا برای پر کردن مجدد مخازن اکسیژن در نظر گرفته می‌شوند تا به شما امکان دهند یک اینتروال دیگر با شدت بالا انجام دهید.

اینتروال‌های با شدت بالا معمولا از ۲۰ ثانیه تا ۳ دقیقه طول می‌کشند و نسبت بین زمان سپری شده در شدت بالا به شدت پایین، معمولا چیزی بین ۱:۱ تا ۱:۲ است. از آنجا که این نوع تمرین نسبتا شدید و خسته کننده است، زمان کل تمرین معمولا بین ۱۵ تا ۴۵ دقیقه می‌باشد.

مطلب مرتبط:  کدام یک از ۴ نوع روال تناسب اندام برای شما بهتر است؟

تمرین اینتروال از راه‌های متفاوت زیر به شما کمک می‌کند که کالری بسوزانید:

کیفیت تمرین

تمرین اینتروال به شما امکان می‌دهد که برای یک مدت طولانی معقول با شدت بالا تمرین کنید. اگر راه رفتن و دویدن را به عنوان مثال در نظر بگیریم، به آسانی متوجه می‌شوید که با انجام متناوب راه رفتن و دویدن یا دوی سرعت، شما کالری بیشتری نسبت به پیاده روی تنها خواهید سوزاند و می‌توانید این تمرین را برای مدت زمانی طولانی‌تر از وقتی‌ که فقط دوی سرعت انجام می‌دادید، ادامه دهید. تمرین اینتروال در واحد زمان، کالری بیشتری نسبت به تمرین کاردیوی کلاسیک می‌سوزاند.

افزایش طولانی مدت در میزان متابولیسم

با تمرین کردن در شدت بالا، بدن شما مقدار زیادی از یک ماده شیمیایی به نام کاتکول آمین تولید می‌کند. این امر، فرآیندهای چربی سوزی در بدن شما را تحریک می‌کند و باعث افزایش سرعت سوخت و ساز تا ۴۸ ساعت بعد از تمرین واقعی می‌شود و به شما امکان می‌دهد که با یک تمرین HIIT سی دقیقه‌ای در ۲۴ تا ۴۸ ساعت، در کل به اندازه یک ساعت کاردیوی کم شدت، کالری بسوزانید.

مطلب مرتبط:  چرا نشستن در حین تمرین احمقانه است؟

توده‌ی عضلانی

معلوم شده که تمرین اینتروال با شدت بالا، نسبت به تمرینات استقامتی طولانی تر، توده‌ی عضلانی بیشتری می‌سازد و حفظ می‌کند. شما با افزایش توده عضلانی‌تان، صرف‌نظر از اینکه در حال تمرین باشید یا نه، کالری بیشتری خواهید سوزاند. عضلات حتی درحالت استراحت نیز کالری می‌سوزانند، اگر چه به مقدار کم باشد.

بهبود تناسب اندام

در طول تمرینات اینتروال کم شدت، سیستم هوازی شما به سختی کار می‌کند تا به کسری اکسیژن که منجر به جمع شدن اسید لاکتیک در طول اینتروال با شدت بالا می‌شود، غلبه کند. HIITهم روی سیستم هوازی و هم سیستم بی هوازی شما کار می‌کند، که به نوبه‌ی خود منجر به بهبود سیستم قلبی عروقی و تحمل لاکتات می‌شود.

جلوگیری از آسیب دیدگی

تمرین اینتروال، احتمال صدمات ناشی از فشار تکراری که در تمرینات استقامتی کم شدت دیده می‌شود را کاهش می‌دهد. به عنوان مثال، هنگامیکه به طور متناوب راه می‌روید و سریع می‌دوید، استرس وارد بر بدن شما نسبت به تمرین استقامتی که در آن برای یک مدت طولانی آهسته می‌دوید، بسیار کمتر تکرارشونده است.

21. مهر 1397 - 9:59   |   کد مطلب: 34092
درخشش ورزشکاران همدانی در بازیهای پاراآسیایی با کسب سه نشان طلا و یک مدال نقره
ورزشکاران همدانی با کسب سه مدال طلا و یک مدال نقره در بازی های پاراآسیایی 2018 اندونزی خوش درخشیدند.

به گزارش پایگاه خبری همدان ورزش، سومین دوره بازی های پاراآسیایی 2018 در روزهای 14 تا 21 مهر با حضور 2 هزار 880 ورزشکار از 41 کشور در 18 رشته ورزشی به میزبانی جاکارتا برگزار می شود.
در این رقابت ها ورزشکاران استان موفق به کسب سه نشان طلا و یک مدال نقره شدند.
وحید علی نجیمی دونده مستعد نابینای همدان در این رقابت ها صاحب 2 نشان ارزشمند طلا در مواد 200 و 400 متر شد و حمید اسلامی نیز در ماده هزار و 500 متر مدال دو ومیدانی نابینایان، دیگر مدال طلای پاراآسیایی را تصاحب کرد.
همچنین هرا نجاتی عارف والیبالیست همدانی نیز موفق به کسب مدال نقره والیبال نشسته بانوان بازی های پاراآسیایی شد.
گفتنی است این نتایج در حالی بدست آمد که در دوره گذشته این رقابتها ورزشکاران همدان تنها صاحب دو مدال نقره شده بودند.

20. مهر 1397 - 9:43   |   کد مطلب: 22353
عاقبت بی پولی دانشجوی دختر ایرانی در فرانسه
ﺳﺮﻣﺎ ﺑﻴﺪﺍﺩ ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﻦ ﻳک ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻯ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎ ﭘﺎﻟﺘﻮﻳﻰ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺭﻭ ﺭﻓﺘﻪ، ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺷﻬﺮﻫﺎﻯ ﺍﺭﻭﭘﺎ، ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﺭﺍﻩ ﻣﻰﺭﻭﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻛﻼﺱ ﺑﺮﺳﻢ. ﻧﻮک بینی ام ﺳﺮﺥ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﺷﻜﻰ گرم ﻛﻪ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﺳﻮﺯ ﻣﺎﻩ ﮊﺍﻧﻮﻳﻪ ﺍﺳﺖ، ﺗﻤﺎﻡ ﺻﻮﺭﺗﻢ ﺭﺍ ﻣﻰﭘﻴﻤﺎﻳﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺏ ﺑﻴﻨﻰﺍﻡ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﻣﻰﺷﻮﺩ. ﺩﺳﺘﻤﺎﻟﻰ ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺟﻴﺐﻫﺎ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻰﻛﻨﻢ ﻭ ﺍﺷک ﻭ ﻣﺨﻠﻔﺎﺗﺶ ﺭﺍ ﭘﺎک ﻣﻰﻛﻨﻢ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺮﻣﺎﻯ ﻛﻼﺱ ﻣﻰﺳﭙﺎﺭﻡ.
 

ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﺣﺮﻑ ﻣﻰﺯﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺫﻫﻦ ﻣﻦ ﺟﺎﻯ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺍﺳﺖ! ﺑﺮﻑ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻛﻼﺱ ﻣﻰﺑﻴﻨﻢ ﻭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ، ﻣﺮﺍ ﻣﻰﺑﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﺎﻝﻫﺎﻯ ﺩﻭﺭ ﻛﻮﺩﻛﻰ… ﻭﻗﺘﻰ ﺻﺒﺢ ﺳﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻑ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺍﻭﻝ ﺑﻪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻰﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﭼﻪ ﺫﻭﻗﻰ ﺩﺍﺷﺖ ﻭﻗﺘﻰ ﻣﻰﺩﻳﺪﻯ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺳﻔﻴﺪﭘﻮﺵ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻳﻌﻨﻰ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﻰﻣﺪﺭﺳﻪ؛ ﭘﺲ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺻﺒﺤﮕﺎﻫﻰ ﻣﻴﻬﻤﺎﻥ ﻣﻰﻛﺮﺩﻯ ﻭ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﻮﺩﻯ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﭘﺎﻫﺎﻳﺖ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻑ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻭ ﻳﺦ ﺑﻜﻨﺪ…

 

ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ، ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺑﺮف بازﻯ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻜﺶﻫﺎﻯ ﻛﺎﻣﻮﺍﻳﻰ ﻣﻰﺑﺮﺩ… ﻛﻪ ﺍﻭﻝ ﺳﺒک ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﺮﭼﻪ ﻣﻰﮔﺬﺷﺖ ﺧﻴﺲﺗﺮ ﻣﻰﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺳﻨﮕﻴﻦﺗﺮ… ﻳﺎﺩ لبوهاﻯ ﺩﺍﻍ ﻭ ﻗﺮﻣﺰ ﻛﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻰﭘﺨﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺨﺎﺭ ﺑﻠﻨﺪ می شد. ﻭ ﺣﺎﻻ ﺩﺧﺘﺮﻯ ﺗﻨﻬﺎ، ﺑﻰﭘﻮﻝ ﻭ ﺑﻰﭘﻨﺎﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻳک ﺳﻮﺋﻴﺖ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻣﺘﺮﻯ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻛﻤک ﻫﺰﻳﻨﻪ ۳۰۰ ﻳﻮﺭﻭﻳﻰ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ، ﺑﺎﻳﺪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ.

 

ﺍﻳﻦ ﻣﺎﻩ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺟﻴﺒﻢ ﺍﻓﺘﻀﺎﺡ ﺍﺳﺖ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺍﻓﺘﻀﺎﺡ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﻩ ﺑﺪﺗﺮ! ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻳک ﻫﺰﻳﻨﻪ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻰ ﻧﺸﺪﻩ، ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻧﺼﻒ ﭘﻮﻝ ﻣﺎﻫﻴﺎﻧﻪﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻠﻌﻴﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻭﺿﻊ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩ؛ ﺁﻥ ﻫﻢ ﻭﻗﺘﻰ ﻛﻪ ﻧﺼﻒ ﺍﻭّﻟﻴﻪﺍﺵ ﺭﺍ ﺧﺮﺝ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻳﻌﻨﻰ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻣﺎﻩ ﻫﻴﭻ ﭘﻮﻟﻰ ﺩﺭ ﻛﺎﺭ ﻧﺒﻮد.

 

ﻧﻤﻰﺩﺍﻧﻢ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪﻩ ﻳﺎ ﻧﻪ، ﻛﻪ ﭘﺲﺍﻧﺪﺍﺯﻯ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺩﺭﺁﻣﺪﺗﺎﻥ ﻛﻪ ﺯﻳﺎﺩ ﻫﻢ ﻧﻴﺴﺖ، ﻣﺘﻜﻰ ﺑﺎﺷﻴﺪ. ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺍﻳﻦ ﺧﻴﻠﻰ ﺗﺮﺳﻨﺎک ﺍﺳﺖ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺯ ﺟﺎﻯ ﺷﻜﺮﺵ ﺑﺎﻗﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻫﻢ ﺑﻴﻤﻪ ﺩﺭﻣﺎﻧﻰ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﻫﻢ ﺳﺮﭘﻨﺎﻩ؛ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻛﻮﭼک… ﻭ ﺍﻳﻦ ﻳﻌﻨﻰ ﺧﻴﺎﻟﺘﺎﻥ ﺍﺯ بیماری ﻭ ﺑﻰﺧﺎﻧﻤﺎﻧﻰ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺧﺐ، ﺑﺮﺍﻯ ﺑﻘﻴﻪ ﭼﻴﺰﻫﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺧﺮﺝ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﻭﻗﺘﻰ ﻣﺜﻞ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﻩ، ﻳک ﺧﺮﺝ ﻧﺎﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﺍﻭﺿﺎﻋﺘﺎﻥ ﻛﻤﻰ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﻰﺭﻳﺰﺩ.

 

ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮔﺮﻣﺎ، ﻣﻐﺰ ﻣﻨﺠﻤﺪ ﺷﺪﻩﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ، ﻳﺎﺩ ﻳک ﺩﻭﺳﺖ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻧﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﭘﻮﻝ ﻗﺮﺽ ﻛﺮﺩﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﻧﻔﺮﺕ ﺩﺍﺭﻡ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﻛﺎﺭ.

 

ﻳﻠﺪﺍ یک ﺩﻭﺳﺖ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺷﺮﺍﻳﻄﺶ ﺗﻘﺮﻳﺒﺂ ﻣﺜﻞ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﻕ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻛﺎﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﻦ ﻧﻪ… ﻣﻰﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﻗﺒﻼ ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻩ، ﭘﺲ ﺳﺮﺍﻏﺶ ﺭﻓﺘﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻗﻬﻮﻩﺍﻯ ﻣﻬﻤﺎﻧﻢ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻳک ﺳﺎﻋﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﻛﺎﺭ ﻛﺮﺩﻥ ﻏﻴﺮﻗﺎﻧﻮﻧﻰ ﺗﺮﺳﺎﻧﺪ، ﻛﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺭﺍﺳﺖ ﻫﻢ ﻣﻰﮔﻔﺖ، ﺑﺮﺍﻯ ﭼﻨﺪ ساﻋﺖ ﻛﺎﺭ ﺩﺭ ﻫﻔﺘﻪ ﻛﻪ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺷﺎﻳﺪ ﮔﻴﺮ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﻳﺎ ﻧﻪ، ﻧﻤﻰﺍﺭﺯﻳﺪ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻄﺮ ﺑﻴﻨﺪﺍﺯﻡ. ﻳک ﺁﻥ، ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻛﺬﺍﻳﻰ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻛﺮﺩﻡ ﺑﺪﺑﺨﺖﺗﺮﻳﻦ ﺁﺩﻡ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﻴﻨﻢ.

 

ﻭﻗﺘﻰ ﻳﻠﺪﺍ ﺑﻠﻨﺪﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﻭﺩ، ﺑﻪ ﺷﻮﺧﻰ ﻳﺎ ﺟﺪﻯ ﮔﻔﺖ: «ﺍﻳﻦ ﺷﺒﺎ ﺳﻔﺎﺭﺕ ﺷﺎﻡ میدن؛ ﻣﺤﺮﻣﻪ… ﺗﻮ ﻫﻢ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺑﻨﺪﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎ» ﻭ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﻰ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ.

 

ﺳﻔﺎﺭﺕ ﺍﻳﺮﺍﻥ، ﺳﺎﻝﻫﺎ ﭘﻴﺶ ﺧﺎﻧﻪﺍﻯ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺭ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺍﻋﻴﺎﻥﻧﺸﻴﻦ ﭘﺎﺭﻳﺲ ﺧﺮﻳﺪ ﻭ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺍ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺑﻪ ﺣﺴﻴﻨﻴﻪ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻣﺮﺍﺳﻢﻫﺎﻯ ﻣﺬﻫﺒﻰ ﺭﺍ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﻣﻰﻛﺮﺩ… ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺁﻥ ﺷﺐ ﻧﺮﻓﺘﻢ، ﺍﻣﺎ ﺷﺐ ﺩﻭﻡ ﻳﺨﭽﺎﻝ ﺧﺎﻟﻰ ﻭ ﺷﻜﻢ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻭ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻛﺎﺭﺕ ﻣﺘﺮﻭ ﻭﺳﻮﺳﻪﺍﻡ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﻦ … ﻛﻪ ﺭﻓﺘﻢ.

 

ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭﻡ ﺩﻟﺨﻮﺭ ﺑﻮﺩﻡ، ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺳﻴﺎﺳﻰ ﻭ ﻧﻪ ﺣﺘﻰ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺬﻫﺒﻰ… ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺪﻡ ﻣﻰﺁﻣﺪ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﺎﻡ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺟﺎﻳﻰ ﺑﺮﻭﻡ.

 

ﺍﻣﺎ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺧﻴﻠﻰ ﻭﻗﺖﻫﺎ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﻰ ﻭﺍﻣﻰﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺑﺴﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺍﻣﺎ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ… ﻭ ﻣﻦ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺑﻮﺩﻡ. ﺩﻭ ﺗﺎ ﻣﺘﺮﻭ ﻋﻮﺽ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﻳک ﺭﺑﻊ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﺎ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺭﺳﻴﺪﻡ. ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻃﻮﻝ ﺭﺍﻩ، ﺻﺪﺑﺎﺭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﺑﺮﻧﮕﺸﺘﻢ.

 

ﻭﻗﺘﻰ ﺭﺳﻴﺪﻡ، ﭼﺮﺍﻍﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻳﻜﻰ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﻭﺿﻪ ﻣﻰﺧﻮﺍﻧﺪ. ﻛﻮﺭﻣﺎﻝ ﻳک ﺟﺎﻳﻰ ﻧﺰﺩﻳک ﻭﺭﻭﺩﻯ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﺸﺴﺘﻢ. ﻧﻤﻰﺩﺍﻧﻢ ﭼﺮﺍ، ﺍﻣﺎ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﻣﺎﻧﻢ ﻧﺪﺍﺩ؛ ﺩﻻﻳﻞ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﺍﻣﺎ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺩﺭ ﺟﺎﻳﻰ ﺟﺰ ﺗﻨﻬﺎﻳﻰ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ، ﺍﻣﺎ ﺁﻥ ﺷﺐ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺷﺖ.

 

ﭼﺮﺍﻍﻫﺎ ﻛﻪ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪ، ﺩﻳﺪﻡ ﺳﺮ ﻭ ﺷﻜﻞ ﻣﻦ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻥ ﺗﻴﭗ ﺍﺯ ﺁﺩﻡﻫﺎ ﺧﻴﻠﻰ ﺍﻧﮕﺸﺖﻧﻤﺎ ﺑﻮﺩ. ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﺯ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﻰﻣﺮﺩﻡ، ﺣﺲ ﻣﻰﻛﺮﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﻣﻰﺩﺍﻧﻨﺪ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﭼﻰ ﺁﻧﺠﺎ ﻫﺴﺘﻢ. ﺳﻔﺮﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﻧﻤﻰﺩﺍﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﻯ ﻛﺮﺩﻡ ﻧﻤﻰﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﻴﺎﻳﻢ ﻛﻪ ﺁﻥ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﻡ. ﺣﺲ ﻣﻰﻛﺮﺩﻡ ﺍﻳﻦ ﻏﺬﺍ ﺳﻬﻢ ﻣﻦ ﻧﻴﺴﺖ. ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﺮﻳﻪﺍﻡ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﭘﺲ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻦﻛﻪ ﺗﻮﺟﻪ ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﺟﻠﺐ ﻛﻨﻢ، ﺁﺭﺍﻡ ﭘﺎﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻓﺘﻢ. ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩﻡ، ﺍﻣﺎ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻡ. ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﺭ ﺳﻨﮕﻴﻨﻰ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﺩﻭﺷﻢ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ «ﺍﻭ» ﻟﺒﺨﻨﺪﻯ ﺯﺩﻡ ﻭ ﺭﺍﻩ ﻣﺘﺮﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﻴﺶ ﮔﺮﻓﺘﻢ.

 

ﺩﻳﮕﺮ ﺳﺮﺩﻡ ﻧﺒﻮﺩ، ﮔﻮﻧﻪﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﻑ ﺳﭙﺮﺩﻡ ﻭ ﺳﻌﻰ ﻛﺮﺩﻡ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﻛﻮﺩﻛﻰ ﻏﺮﻕ ﻛﻨﻢ. ﻧﺰﺩﻳﻜﻰﻫﺎﻯ ﺍﻳﺴﺘﮕﺎﻩ ﻣﺘﺮﻭ ﻳک ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺩﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ، ﺑﻮﻕ ﺯﺩ ﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩ. متعجب ﻭ ﺗﺮﺳﺎﻥ ﺩﺭ ﭘﻴﺎﺩﻩﺭﻭ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻡ، ﻛﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻮﻕ ﺯﺩ. ﻳک ﺧﺎﻧﻢ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﻢ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﺷﻤﺎ ﻏﺬﺍﺗﻮﻥﺭﻭ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻴﺪ»

 

ﮔﻔﺘﻢ: « ﻧﻪ، ﻣﺮﺳﻰ… ﺍﻳﻦ ﻏﺬﺍ ﻣﺎﻝ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ»

 

ﮔﻔﺖ: «ﭼﺮﺍ؛ ﺍﻳﻦ ﻏﺬﺍﻯ ﺷﻤﺎﺳﺖ… ﻓﻘﻂ ﻣﺎﻝ ﺷﻤﺎ… ﻣﻦ ﻣﻰﺩﻭﻧﻢ!»

 

ﻭ ﭘﻼﺳﺘﻴﻜﻰ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻢ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : «ﻣﻰﺧﻮﺍﻯ ﺑﺮﺳﻮﻧﻤﺖ؟»

 

ﮔﻔﺘﻢ: « ﻧﻪ، ﻣﻤﻨﻮﻥ. ﺑﺎ ﻣﺘﺮﻭ ﻣﻰﺭﻡ …» ﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺍﻳﺴﺘﮕﺎﻩ ﻣﺘﺮﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻡ .

 

ﮔﻔﺖ: «ﭘﺲ ﺣﺘﻤﺎً ﺑﺮﻭ ﺧﻮﻧﻪ ﻭ ﻏﺬﺍت رﻭ ﺑﺨﻮﺭ… ﺍﻳﻦ ﻏﺬﺍ ﻓﻘﻂ ﻣﺎﻝ ﺗﻮﺋﻪ» ﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ.

 

ﻧﮕﺎﻫﻰ ﺩﺭﻭﻥ ﭘﻼﺳﺘﻴک ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﻳﺪﻡ ﻳک ﻇﺮﻑ ﻳک باﺭﻣﺼﺮﻑ ﻭ ﻳک ﭘﺎﻛﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ﺑﻮﺩ. ﺗﻮﻯ ﭘﺎﻛﺖ، ۵۰۰ ﻳﻮﺭﻭ ﺍﺳﻜﻨﺎﺱ ﻭ ﻳک ﻧﺎﻣﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ ﺧﻴﻠﻰ ﺗﻨﺪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ:

 

«ﺳﺎﻝﻫﺎ ﭘﻴﺶ ﻭﻗﺘﻰ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﻏﺬﺍﻳﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻓﻜﺮ ﻣﻰﻛﺮﺩﻡ ﺣﻖ ﻣﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﺨﻮﺭﻡ، ﻳک ﻣﺮﺩ، ﻇﺮﻓﻰ ﻏﺬﺍ ﻭ ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﻓﺮﺍﻧک ﭘﻮﻝ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺨﺸﻴﺪ. ﭘﻮﻟﻰ ﻛﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻳک ﺩﺧﺘﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺩﻳﺎﺭ ﻏﺮﺑﺖ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ. ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﻛﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ، ﺍﻳﻦ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻳﻜﻰ ﻣﺜﻞ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺒﺨﺸﻢ ﻭ ﺍﻳﻦ گونه ﻗﺮﺿﺶ ﺭﺍ ﺍﺩﺍ ﻛﻨﻢ. ﭘﺲ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﻘﺮﻭﺽ ﻧﻴﺴﺘﻰ».

 

ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۲۰۰۳ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﻧﻤﻰﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﺳﻢ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺭﺍ ﺭﻭﻯ ﺍﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ، ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ عجیب ترین ﻭ ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﺣﺎﻝ ﺯﻳﺒﺎﺗﺮﻳﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﻦ ﺁﻥ ﻗﺮﺽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻳﻜﻰ ﻣﺜﻞ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﻯ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺩﺍ ﻛﺮﺩﻡ…

 

ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺮﻑ ﻣﻰﺑﺎﺭﻳﺪ.

برچسب‌ها: 
19. مهر 1397 - 13:04   |   کد مطلب: 34095

به گزارش پایگاه خبری همدان ورزش،مراسم «گرامیداشت سومین سالگرد سردار شهید سرلشکر پاسدار حاج حسین همدانی و شهدای مدافع حرم»، پنجشنبه شب با حضور مسئولان و سخنرانی سردار محمد باقر قالیباف برگزارمی شود . 

صفحه‌ها

اشتراک در پایگاه اطلاع رسانی ورزشکاران همدان RSS