20. شهريور 1395 - 12:02   |   کد مطلب: 28225
درخشش بانوی سوارکار همدانی در مسابقات قهرمانی کشور رده نوجوانان
کیانا احمدی بانوی سوارکار همدانی در مسابقات قهرمانی کشور رده نوجوانان مقام سوم را کسب گرد .

به گزارش همدان ورزش؛ رقابت قهرمانی پرش با اسب قهرمانی کشور در رده نونهالان، نوجوانان و جوانان روزهای چهارشنبه و جمعه 17 و 19 شهریور 1395 در مجموعه سوارکاری آزمون تهران برگزار شد.

سوارکاران در هر رده سنی در 4 راند سخت با یکدیگر به رقابت پرداختند.

جامعه سوارکاری همدان شاهد حضور 2 نماینده در رده نونهالان و 3 نماینده در رده نوجوانان قهرمانی کشور بود.

فرزاد سهیل قاسمی و امیر صدرا بختیاری در رده نونهالان شرکت داشتند.

کیانا احمدی ، آیدین حمیدی پسند و محمد مهدی شعبانی در رده نوجوانان

که دو نمایند نونهال و کیانا احمدی سوارکار نوجوان به دور پایانی رقابتهای قهرمانی کشور راه یافتند.

و در پایان کیانا احمدی بانوی نوجوان سوارکاری همدان با ارئه یک سواری زیبا و بی نقص موفق شد سکوی سوم قهرمانی کشور در سال 1395 را با اسب فیونر به مربیگری قاسم قاسمی از آن خود کند.

 

انتهای پیام/

درخشش بانوی سوارکار همدانی در مسابقات قهرمانی کشور رده نوجوانان
درخشش بانوی سوارکار همدانی در مسابقات قهرمانی کشور رده نوجوانان
20. شهريور 1395 - 11:49   |   کد مطلب: 28223
رئیس انجمن علمی فیزیوتراپی ایران با اشاره به اینکه استفاده از دستشویی های ایرانی بیشترین فشار را به زانوها وارد می کند، پیشنهاد کرد تا کاسه دستشویی های معمولی در کشور جمع شود و مردم از دستشویی فرنگی استفاده کنند تا دچار آرتروز پیش رونده زانو نشوند.

محمدعلی محسنی بندپی با اشاره به اینکه کاسه دستشویی های معمولی متهم اصلی آرتروز پیش رونده زانو در ایران هستند، اظهار داشت: استفاده از دستشویی های معمولی (ایرانی) بیشترین فشار را به زانوها وارد می کند و اگر روزی در نظام سلامت کشور مسئولیتی بپذیرم براساس تخصصم (فیزیوتراپیست) یکی از کارهای مهمی که انجام خواهم داد جایگزینی دستشویی های فرنگی به جای دستشویی معمولی است که باعث آسیب فراوان به زانوهای مردم شده است.
 
رئیس انجمن علمی فیزیوتراپی ایران ادامه داد: سن آرتروز خیلی پایین آمده است زیرا فعالیت فیزیکی کمتر شده است و مردم کمتر ورزش می کنند.
 
محسنی بندپی عنوان کرد: مهمترین فاکتور گیرنده فشار عضلات هستند بنابراین اگر عضلات قوی باشند فشار کمتری به زانو وارد می شود ولی اگر عضلات ضعیف باشند نیرو عبور کرده و مفاصل را خرد می کند.
 
رئیس انجمن علمی فیزیوتراپی ایران درباره نوع فشار به زانوها خاطرنشان کرد: اگر افراد بر روی سطح صاف راه بروند یک نوع فشار به زانو وارد می شود ولی اگر زانوها بر اثر هر حرکتی زاویه پیدا کنند مسلماً فشار مضاعفی را باید تحمل کنند بنابراین استفاده از دستشویی های معمولی (ایرانی) از آن حرکات و زاویه های زانویی است که بسیار آسیب زننده است.

 
منبع: تسنیم
20. شهريور 1395 - 11:49   |   کد مطلب: 28222
رئیس انجمن علمی فیزیوتراپی ایران با اشاره به اینکه استفاده از دستشویی های ایرانی بیشترین فشار را به زانوها وارد می کند، پیشنهاد کرد تا کاسه دستشویی های معمولی در کشور جمع شود و مردم از دستشویی فرنگی استفاده کنند تا دچار آرتروز پیش رونده زانو نشوند.

محمدعلی محسنی بندپی با اشاره به اینکه کاسه دستشویی های معمولی متهم اصلی آرتروز پیش رونده زانو در ایران هستند، اظهار داشت: استفاده از دستشویی های معمولی (ایرانی) بیشترین فشار را به زانوها وارد می کند و اگر روزی در نظام سلامت کشور مسئولیتی بپذیرم براساس تخصصم (فیزیوتراپیست) یکی از کارهای مهمی که انجام خواهم داد جایگزینی دستشویی های فرنگی به جای دستشویی معمولی است که باعث آسیب فراوان به زانوهای مردم شده است.
 
رئیس انجمن علمی فیزیوتراپی ایران ادامه داد: سن آرتروز خیلی پایین آمده است زیرا فعالیت فیزیکی کمتر شده است و مردم کمتر ورزش می کنند.
 
محسنی بندپی عنوان کرد: مهمترین فاکتور گیرنده فشار عضلات هستند بنابراین اگر عضلات قوی باشند فشار کمتری به زانو وارد می شود ولی اگر عضلات ضعیف باشند نیرو عبور کرده و مفاصل را خرد می کند.
 
رئیس انجمن علمی فیزیوتراپی ایران درباره نوع فشار به زانوها خاطرنشان کرد: اگر افراد بر روی سطح صاف راه بروند یک نوع فشار به زانو وارد می شود ولی اگر زانوها بر اثر هر حرکتی زاویه پیدا کنند مسلماً فشار مضاعفی را باید تحمل کنند بنابراین استفاده از دستشویی های معمولی (ایرانی) از آن حرکات و زاویه های زانویی است که بسیار آسیب زننده است.

 
منبع: تسنیم
20. شهريور 1395 - 11:48   |   کد مطلب: 28221
اوایل ژوئن 2015 بود که عربستان سعودی برای جبران عقب افتادنش در عراق، یک نیروی نظامی متولد 1967 به نام ثامر السبهان را به عنوان سفیر مقیم در بغداد به این کشور فرستاد.

شاید حضور سعودی ها در عراق با درخواستی که وزارت خارجه ی عراق از وزیر خارجه ی عربستان برای تغییر سفیرش در عراق (ثامر السبهان) مطرح کرده، دچار نوعی «شکست» شود. این ماجرا توجه نویسندگان مطبوعات سعودی و کسانی که در شبکه های اجتماعی فعالیت می کنند را به خود جلب کرده و همه به روش‌های مختلف درباره ی شکست ثامر السبهان در اولین ماموریت دیپلماتیکش مینویسند.

به نوشته ی مریم عبدالله و محمد شفیق، در روزنامه الاخبار، با وجود سکوت رسمی سعودی ها در این باره، سر و صدای شکست سفیر سعودی (با پیشنیه ی نظامی و امنیتی اش) هم چنان به گوش می رسد؛ سفیری که طبق روایت عراقی ها چند ماه پیش به این کشور آمد تا روند سیاسی جاری در کشوری که لگدمال انفجارها و گروه های تروریستی و پس مانده های اشغال آمریکاست را باز مورد حمله قرار دهد.
تنها پاسخ رسمی به درخواست عراق جواب خود ثامر السبهان بوده که گفته: «پادشاهی سعودی ابدا نه دست از [حمایت] عراق و عراقی ها خواهد کشید، نه دست از "عربیت" برخواهد داشت (هرچه می خواهد بشود بشود) و در آینده هم به صورت مثبت در عراق حضور خواهد داشت» و دولت بغداد را به فرار از اعتراف و تنگنای تحقیق درباره  ی ترور ادعایی او متهم کرده است (چیزی که حکومت عراق آن را تکذیب می کند.)
اما  ثامر السبهان کیست؟
اوایل ژوئن 2015 بود که عربستان سعودی برای جبران عقب افتادنش در عراق، یک نیروی نظامی متولد 1967 به نام ثامر السبهان را به عنوان سفیر مقیم در بغداد به این کشور فرستاد (چیزی که از اوایل دهه ی نود تا آن زمان [به دلیل اختلافات رژیم سعودی با عراق] دیگر صورت نگرفته بود.)
 
محافظی که به سفیر پرحاشیه تبدیل شد را بهتر بشناسید + عکس 
 
سیاست دولت پادشاهی در برابر عراق جدید [پس از سقوط صدام] نشانگر ترس از یکپارچه و با ثبات ماندن عراق بود؛ به همین جهت بود که عربستان در ابتدا درب های جهنم را به روی همسایه ی شمالی گشود و کار سعودی ها تا آنجا رسید که دوباره روابطشان را با «ایتام صدام» (بقایای بعثی ها) برقرار کردند و از مرحله ی دشمنی با بعثی ها [در اواخر حکومت صدام] به مرحله ی ائتلاف با آنها ضد «دشمن ایرانی» قدم گذاشتند و اتاق های عملیاتشان «بعثی و وهابی و موساد و سیا» (و حتی در برخی مراحل، بعضی از فرماندهان «ارتش آزاد») را یکجا کنار هم نشاند.
از سوابق ثامر السبهان می توان به فعالیت او به عنوان وابسته ی نظامی سفارت عربستان در لبنان اشاره کرد. او افسر محافظ فرمانده نیروهای آمریکایی در جنگ دوم خلیج فارس (نورمن شوارتسکف) و همچنین افسر مسئول امنیت و حفاظت فرماندهان و پایگاه های آمریکایی و فرانسوی و انگلیسی در ریاض (در اواسط دهه ی 90 میلادی) هم بوده است. همچنین مسئولیت حفظ امنیت کالین پاول و دیک چنی وزیر دفاع سابق انگلیس تام کینگ، در خلال سفرهایشان به منطقه ی خلیج فارس، بر عهده ی سبهان بوده است.
عربستان سعودی خواسته بود از طریق سبهان (که به ملک سلمان هم نزدیک است) تحت یک اسم واضح یعنی «حمایت از اهل سنت [در برابر شیعیان و ایران!] حضوری پررنگ و روشن در عراق داشته باشد. سفیر عربستان در عراق تبدیل شد به «نماینده‌ی عالی» کشور خودش در عراق و همچنین «نماینده‌ی عالی» فرماندهان آمریکایی در این کشور. (پیشتر هم وزارت دفاع آمریکا  به واسطه ی محافظت ثامر السبهان از هم پیمان آمریکایی در خاک سعودی، نشان «تمایز و لیاقت» اهدا کرده بود.)
 
محافظی که به سفیر پرحاشیه تبدیل شد را بهتر بشناسید + عکس 
 
محافظی که به سفیر پرحاشیه تبدیل شد را بهتر بشناسید + عکس 
 
 
 
در بغداد، سبهان شروع کرد به حرف زدن دائمی ضد دولت عراق و الحشد الشعبی، (که آن را «ائتلاف گروه های مسلح شیعه که جای ارتش عراق را در ایجاد امنیت گرفته [و غصب کرده]اند» می نامید.)
از همان زمان ثامر السبهان مشکلات زیادی با سیاستمداران و گروه های مختلف عراقی پیدا کرد. او با خارج شدن از لباس دیپلماتیکش (که بر تن او گشاد بود!) و با زیر پا گذاشتن پروتکل ها و رسوم دیپلماتیک حتی در کار داخلی کشور میزبان دخالت کرده و از مصوبات دولت عراق نیز انتقاد می کرد، حتی کار به آنجا رسید که به دیدار زندانیان عضو القاعده ی محکوم به اعدام در زندان الناصریه رفته و حکم های قضایی عراق ضد تروریست های دارای ملیت سعودی را محکوم کرد.
 
محافظی که به سفیر پرحاشیه تبدیل شد را بهتر بشناسید + عکس 
 
به نظر برخی از سیاسیون، درخواست عراق برای تبدیل سبهان همین الان هم «دیر» شده است، چون تنها از چند هفته پس از مسئولیت گرفتن سبهان و به واسطه‌ی صحبت‌ها و مواضع پرحاشیه‌اش یک سلسله درخواست‌های رسمی و سیاسی و حتی مردمی مبنی بر ضرورت تغییر او مطرح شده بود.
مثلا السبهان یک بار در برنامه‌ای تلویزیونی به الحشد الشعبی حمله کرد، مسئله که باعث احضارش به وزارت خارجه‌ی عراق و دریافت اعتراض مکتوب در این باره و همچنین درخواست از او برای عدم تکرار چنین مواضعی بود.
از آن روز، السبهان با عدم حضور در رسانه‌های عراقی، صفحه‌اش در توییتر را ترتیبون مواضع پرحاشیه‌اش کرد. از جمله مهم‌ترین پست‌های او در توییتر پست روز 14 آگوستش بود که در آن نخست‌وزیر سابق عراق نوری المالکی را «هم‌پیمان عراق» توصیف کرد. در پی این اقدام، ائتلاف «دولت قانون» اقدام به تقدیم درخواستی به رئیس مجلس (با ده‌ها امضا از نمایندگان) کرد که در آن خواستار تغییر السبهان شده بودند.
در برهه‌ای السبهان اقدام به باز کردن یک سری خطوط لوجستیک نظامی و امنیتی در الانبار و فلوجه (تحت عنوان امداد رسانی و کمک به جنگ زدگان و آوارگان) نمود. برخی از این خطوط لوجستیک توسط شیخ خالد الملا (رئیس موسسه جماعت علمای عراق) افشا شد. شیخ خالد الملا مدعی بود بعد از نبرد فلوجه، از طرف عربستان سعودی و قطر به او پیشنهاد پرداخت پول شده است.
 
محافظی که به سفیر پرحاشیه تبدیل شد را بهتر بشناسید + عکس 
 
سفیر سعودی بعد از تلاش برای سیطره بر «اهالی سنی» عراق، تلاشش برای پیدا کردن نیروهایی در بین شخصیت ها و گروه  های «طایفه ی شیعه» کلید زد و اقدام به حمایت از جنبش «مهدویون» و «جند السماء» و سید الصرخی الحسنی[از شخصیت های مشکوک و از مخالفان پر سر و صدای ایران و آیت الله سیستانی] کرد.
 
گفته شده السبهان تا لحظه ی درخواست عراق برای تغییرش مشغول کار روی خطیرترین ماموریت محوله از سوی سعودی ها بوده یعنی «تاسیس گروه های مسلح سنی که در مناطق کردنشین و خوزستان (از طریق یک اتاق عملیات در اربیل در شمال عراق) با ایران بجنگند.» دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، محسن رضایی نیز (طبق نقل روسیا الیوم) حدود یک ماه پیش در یک گفتگوی تلویزیونی گفته بود که عربستان سعودی کمک هایی به احزاب مخالف ایرانی کرده و کنسولگری اش را به عنوان  مقر این مخالفین باز کرده است.»

نشریات عربستانی چه می گویند؟
السبهان ادعا کرده درخواست عراق ابدا تاثیری بر روابط سعودی عراقی نخواهد گذاشت چون «پادشاهی [سعودی] بزرگتر از این حرف هاست و اهدافی والاتر از این دارد» در عین حال گفته بود «دولت عراق و عراقی ها به علم الیقین میزان نفوذ ایران در گلوگاه های کشور عراق را می دانند ... و رهبرانی که الان در صحنه ی سیاسی [عراق] حضور دارند، فارغ التحصیلان مکتب ایران اند.»

 
محافظی که به سفیر پرحاشیه تبدیل شد را بهتر بشناسید + عکس 
 
با وجود سکوت رسمی عربستان، موضع سفیر سعودی، با موضع گیری هایی در رسانه های عربستان همراه بود. در بخشی از موجی که رسانه های سعودی و رسانه ای های سرشناس ضد عراق و ایران به راه انداختند، سلمان الدواسری سردبیر الشرق الاوسط (روزنامه ای که مالکش ولی عهد، محمد بن سلمان است) [با طعنه] نوشت : «متاسفانه سفیر سعودی ای که حال و هوای فارسی داشته باشند، نداریم.»
مدیر و نویسنده‌ی شبکه‌ی العربیه ترکی الدخیل هم در مقاله‌ای نوشته است: «چرا ایران می‌خواهد سفرای سعودی را ترور کند؟» (در اشاره به طرح ادعایی ترور السبهان) و در ادامه آورده است: «ایران از طریق ایادی‌اش تلاش دارد دیپلمات‌هایی را که اقدام به تلاش‌های گسترده می‌کنند برای ارتباط با بخش‌های مختلف جامعه‌ای که در آن هستند را بترساند» و ادامه داده: «السبهان توانسته وارد خانه‌های شیعه و سنی و کرد شود و توانسته روند یکنواخت سیاسی جاری در عراق که مبتنی است بر حمایت از یک گروه واحدِ دارای رنگ و روی ایران محض را بشکند[!]»
اما روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی روزنامه‌ی سعودی الجزیرة (جاسر الجار) هم گفته هدف درخواست عراق از تغییر السبهان «خالی کردن بغداد از هر گونه حضور عربی‌ای است که می‌تواند به پاک کردن آسمان بغداد از طایفه‌گراها و صفوی‌ها کمک کند.» و همزمانی این مطلب با «حضور وزیر خارجه دمشق در بغداد» را عجیب دانسته است.
 
محافظی که به سفیر پرحاشیه تبدیل شد را بهتر بشناسید + عکس 
 
شاید این مواضع سعودی را بتوان در موضع مدیر شبکه‌ی العرب (جمال خاشقچی) به طور خلاصه بیان کرد که در توییتر پست گذاشته «حکومت عراق قطب‌نمایش را گم کرده و دارد از مسیر خودش بیرون می‌رود چون امتداد عراق و هویتش و تاریخش و قومیتش چیزی نیست جز جزیرة العرب و عرب‌های آنجا.»
فقط نویسنده‌ی عربستانی طراد العمری بود که خارج از سمفونی دیگر نویسندگان سعودی (که همه موید السبهان هستند) چیزی گفته و با متهم کردن سفیر کشورش به تبختر و غرور نوشته: «پست‌های السبهان در توییتر به خود او ضربه زد، چون آینده‌ دیپلماتیک او را کاملا به باد داد. شک دارم هیچ کشوری در جهان او را به عنوان سفیر بپذیرد.»
20. شهريور 1395 - 11:46   |   کد مطلب: 28220
ایده فیلم معروف «ترمیناتور»، یعنی «خودآگاه» شدن یک شبکه دفاعی هوش مصنوعی موسوم به «اسکای نت» و اعلام جنگ آن به انسان‌ها، حالا دیگر چندان دور از ذهن و تخیلی نیست.

سرویس جهان مشرق - ایده فیلم معروف «ترمیناتور» (دوگانه ساخته جیمز کامرون با نقش آفرینی آرنولد شوارتسنگر)، یعنی «خودآگاه» self-aware شدن یک شبکه دفاعی هوش مصنوعی موسوم به «اسکای نت» و اعلام جنگ آن به انسان ها، حالا دیگر چندان دور از ذهن و تخیلی نیست. این مطلب را یک مقام نظامی ارشد پنتگون، وزارت دفاع آمریکا، بیان کرده است.

ژنرال ارشد پنتاگون: تا یک دهه‌ی دیگر «ترمیناتور» می سازیم 
 

به گفته ژنرال «پاول سِلوا» Paul Selva، معاون ستاد مشترک ارتش آمریکا، تحقق چنین ایده ای دیگر مربوط به آینده دور هم نیست: " یک دهه یا اندکی بیش تر با چنین قابلیتی فاصله داریم."

 

هر چه امکان تحقق این ایده پررنگ تر می شود، متفکران امور نظامی و اخلاق گرایان، بیشتر با این دغدغه کلنجار می روند که عملی شدن آن چه تبعاتی خواهد داشت. ولی با عمیق تر شدن این دغدغه، میزان تردیدها درباره میزان آزادی عملی که می توان به ماشین های هوشمند نظامی داد هم بیشتر می شود.

ژنرال ارشد پنتاگون: تا یک دهه‌ی دیگر «ترمیناتور» می سازیم 
ژنرال پاول سلوا
 
 

ژنرال سِلوا می گوید: ما باید بسیار محتاط باشیم که سیستم های (خودآگاهی) ابداع نکنیم که بتوانند به جای انسان تصمیم بگیرند که چه زمانی از زور و خشونت علیه دشمن استفاده شود....ما می توانیم به نحو خطرناکی به این «حد» نزدیک شویم و مدیون خود و مردم هستیم که برای مشخص و روشن نگه داشتن این حد تلاش کنیم."

 

او که روز دوشنبه در «مرکز مطالعات بین المللی و راهبردی» سخنرانی می کرد، افزود: " ایده یک سیستم روبوتیک که بتواند خود درباره آسیب رساندن به دشمن تصمیم بگیرد، پیش چشم ماست. این نه خیلی محشر است، نه خیلی خوب، ولی پیش روی ما قرار دارد."

ژنرال ارشد پنتاگون: تا یک دهه‌ی دیگر «ترمیناتور» می سازیم 
BigDog: روبات سگ نمای ساخت شرکت Boston Dynamics
 
 

این مساله به معضلی برای مقامات ارشد پنتاگون تبدیل شده است که ان را «دوراهی ترمیناتور» نامیده اند.

 

مساله روسیه

 

یکی از پررنگ ترین استدلال هایی که در پنتاگون برای توجیه این ایده وجود دارد این است که که چون رقبای آمریکا، یعنی روسیه و چین قصد دارند این سیستم های خودآگاه و با سرعت عمل بالا را بسازند، پس شاید بهتر است که پنتاگون هم آن ها را طراحی کند، نه برای «استفاده»، که برای دانستن نحوه کار و نحوه مقابله با آن ها.

ژنرال ارشد پنتاگون: تا یک دهه‌ی دیگر «ترمیناتور» می سازیم 
 

مقامات پنتاگون می گویند که مقامات سیاسی نیازمند انتخاب های متنوع هستند و کار پنتاگون گذاشتن این انتخاب ها در دسترس آن هاست.

 

ماه گذشته، گزارشی از طرف «هیات علوم دفاعی» پنتاگون  منتشر شد که از پژوهشگران نظامی امریکا می خواست " به بهره برداری از خودآگاهی سیستم ها، شتاب ببخشند تا ایالات متحده در زمینه استفاده از ماشین های هوشمند این چنینی از رقبا جلوتر باشد."

ژنرال ارشد پنتاگون: تا یک دهه‌ی دیگر «ترمیناتور» می سازیم 
Taranis: پهپاد بمب افکن رادارگریز ساخت BAE Systems
 
 

انتشار این گزارش موجب نگرانی عمیق مخالفان سیستم های پهپادی خودآگاه شد. بسیاری از سازمان های غیردولتی خواستار ممنوعیت ساخت ماشین های آدم کشی شده اند که تصمیم گیری انسانی از چرخه عملکرد ان ها حذف شده است.

 

اما «کنترل انسانی محسوس» بر ماشین های هوشمند دقیقا چه گونه است؟

 

به نظر دکتر «پاول شار» Paul Scharre، مدیر پروژه آینده جنگ افزارها در «مرکز امنیت نوین آمریکا»، این مفهومی است که هنوز به خوبی توضیح داده نشده است:

ژنرال ارشد پنتاگون: تا یک دهه‌ی دیگر «ترمیناتور» می‌سازیم//آماده انتشار
 پاول شار
 

" روشن است که انسان نمی تواند تنها به روش فشار‌دادن چند دکمه در هدایت ماشین ها دخیل باشد، بلکه دخالت انسانی باید «شناختی» cognitive باشد."

شار به دو مورد «برادرکشی»fratricide   در 2003 اشاره می کند که سیستم های موشک پاتریوت دچار نقص در عملکرد شد و یک اف-16 آمریکایی و یک جنگنده تورنادوی بریتانیا را بر فراز عراق سرنگون کردند.

ژنرال ارشد پنتاگون: تا یک دهه‌ی دیگر «ترمیناتور» می سازیم 
 

" یکی از مشکلاتی که منجر به این برادرکشی شد، دخیل نبودن «داوری» انسانی در عملکرد سیستم دفاع هوایی بود. آن ها به یک سیستم خودکار اعتماد داشتند و در نتیجه بر آن نظارتی اعمال نمی کردند."

 

آدمیزاد «کُند» است

 

اما بخش بزگ تری از اصحاب پنتاگون در استدلال خود چندان در قید و بند تبعات اخلاقی آن نیستند و بیشتر به بعد نظامی - فنی نگاه می کنند. طبق استدلال آن ها، اگر دشمن قصد ساختن یک سیستم کارآمد کاملا خودآگاه را داشته باشد، چنین سیستمی سریع تر از سیستم آمریکایی واکنش نشان می دهد که درگیر «چک و بالانس» عامل انسانی است.

ژنرال ارشد پنتاگون: تا یک دهه‌ی دیگر «ترمیناتور» می سازیم 
 

مثلا «فرانک کِندال»، معاون وزیر دفاع در امور فراگیری، فناوری و لجیستیک، نظری مخالف ژنرال سیلوا دارد:

"حتی در یک نبرد متعارف، ما مواظبیم که غیرنظامیان کشته نشوند. من انتظار ندارم که رقبای ما این گونه مقید باشند و قطعا اگر شما این قیود را نداشته باشید، از مزیت تصمیم گیری سریع برخوردار هستید."

البته کندال عامدانه به این حقیقت اشاره نمی کند که همین حالا هم بیش از 60 درصد تلفات پهپادهای آمریکایی در غرب و جنوب آسیا غیرنظامیانی هستند که بدون برنامه و غیرهوشمند هدف قرار می گیرند."

او بر این باور است که اگر آمریکا خود را از توسعه سیستم های خودآگاه نظامی محروم کند، بسیار محتمل است که تفوق نظامی ان در دنیا به خطر بیافتد: " دیگران قرار نیست مثل ما خود را محدود کنند، و اگر ما این کار را نکنیم دچار ضرری اساسی خواهیم شد."

ژنرال ارشد پنتاگون: تا یک دهه‌ی دیگر «ترمیناتور» می سازیم 
 

ژنرال سلوا می گوید که ممنوعیت جهانی تسلیحات خودآگاه هم مشکل است: " بسیار محتمل است که نقض کنندگان این ممنوعیت هم زیاد باشند. مثلا به رغم این که ما تسلیحات شیمیایی و بیولوژیک را تایید نمی کنیم، اما می دانیم که برخی دولت ها و گروه های مسلح به دنبال کسب این قابلیت ها هستند."

 

او البته متذکر می شود که این مسایل او را به عنوان یک نظامی در وضعیت دشواری قرار می دهد: " شغل من به عنوان یک فرمانده نظامی مشاهده خشونت وصف ناپذیر علیه دشمن است... کار ما شکست دادن دشمن است."

 

حذف انسان ها از تصمیم اعمال خشونت، می تواند عواقب به شدت غیرمنتظره مثبت یا منفی داشته باشد. برای نمونه، در ماه مارچ، یک رایانه-بازیکن طراحی شده توسط گوگل به نام «DeepMind» موفق شد استاد اعظم یک بازی فکری معروف باستانی موسوم به «Go»  را شکست دهد.

ژنرال ارشد پنتاگون: تا یک دهه‌ی دیگر «ترمیناتور» می‌سازیم//آماده انتشار 
بازی «Go»
 
 

«لی سدول» کره ای که نابغه این بازی در دنیا محسوب می شود از این رایانه گوگل شکست خورد. حرکتی که این بازیکن رایانه ای برای شکست سدول انجام داد به قدری ماهرانه و هوشمندانه بود که مفسران بازی «گو» را انگشت به دهان کرد. حتی برخی از این مفسران حاضر به پذیرش چنین حرکتی از یک «هوش مصنوعی» نبودند و آن را یک حقه می دانستند، ولی درستی ماجرا اثبات شده است.

ژنرال ارشد پنتاگون: تا یک دهه‌ی دیگر «ترمیناتور» می‌سازیم//آماده انتشار 
 
 

دکتر «شار» می گوید: " مهم نیست که چه اندازه آزمایش روی این سیستم ها انجام بگیرد، وقتی آن ها را در محیط های دنیای واقعی به کار می گیریم موجب شگفتی ما می شوند. این حقیقت به ویژه در یک محیط رقابتی واقعی- که جنگ نمونه اعلای ان است- جلوه گر می شود که دشمنان تلاش خواهند کرد که ماشین هوشمند را هک، رمزگذاری و دستکاری کنند."

 

به باور شار، گاهی این غافلگیری ها خوب هستند، مانند نمونه بازی «گو» که توسط کارشناسان حرکت رایانه گوگل «زیبا و درخشان» وصف شد، که احتمال انجام ان توسط انسان یک در 10000 بود.

 

در موارد دیگر، این غافلگیری می تواند ناخوشایند و حتی تراژیک باشد، مانند سرنگونی جنگنده های خودی توسط سیستم دفاع موشکی پاتریوت بود. دکتر شار می گوید:

 

" ما به نقطه ای خواهیم رسید که باید تصمیم بگیریم که یا کنترل انسانی را در این سیستم ها به هر قیمت حفظ کنیم، حتی اگر شده فقط به عنوان «ایمنی سیستم» در زمانی که دچار نقص می شود، یا باید ریسک های به کارگیری ماشین های خودآگاه را قبول کنیم."

 

در نهایت، موافقان به کارگیری سیستم های کاملا خودآگاه نظامی استدلال می کنند که محاسن آن بر معایبش خواهد چربید. آن ها از سرعت تصمیم گیری در شرایط بحرانی با حذف عامل انسانی و همچنین مزایای «خودروهای هوشمند خودآگاه» در حفظ ایمنی سرنشینان به عنوان مصادیق استدلال خود نام می برند.

 

اما منتقدان این سوال را مطرح می کنند که از کجا معلوم که تعداد جان های انسانی که به واسطه کاربرد این سیستم ها حفظ می شوند، بر تعداد جان هایی که در صورت از کنترل خارج شدن این ماشین ها گرفته خواهد شد، بچربد؟

 

با همه این اوصاف، آقای شار بر این باور است که همین الان هم تغییرات مهمی در زمینه استفاده کنترل شده از این نوع ماشین ها در ذهنیت نیروهای نظامی ایجاد شده است: " ما هنوز انسان های تفنگ به دست را برای یافتن دشمن به صحنه اعزام می کنیم. چرا؟ من معتقدم که دیگر واقعا نیازی به این کار نیست. ولی(تداوم این روش) نشان از تحولی عظیم در ذهنیت(مقامات نظامی) است."

 

او در آخر بر عقیده خود پافشاری می کند:

 

" خودآگاهی سیستم های هوشمند در راه است. با شتابی فزاینده هم در راه است."

منبع: Christian Science Monitor

 
20. شهريور 1395 - 11:45   |   کد مطلب: 28219
سعودی‌ها از بالای ساختمان‌های دو طرف هر چیزی دستشان می‌آمد، اشیایی مثل سنگ و شیشه و فلز و حتی تیرآهن و ... روی سر حجاج پرتاب می‌کردند.

اگرچه فاجعه منا در سال گذشته قلب مردم ایران آزار داد و قربانیان بسیاری بر جای گذاشت، اما در کنار این فاجعه باید از فاجعه کشتار خونین حج در سال 66 گفت. کشتاری که در آن صدها حاجی به دست مأموران جنایتکار آل سعود ذبح شدند و سعودی‌ها هیچ‌گاه پاسخگوی خون این شهدا نشدند؛ فاجعه ای که معروف به جمعه خونین مکه شد.

 

 
 456321

 

 

چندی قبل با یکی از شاهدان عینی جمعه خونین مکه هم کلام شدیم؛ خاطرات دکتر عظیمی درباره جنایات آل سعود باعث شده گفتگوی دوستانه تبدیل به مصاحبه‌ای برای ثبت در تاریخ شود؛ دکتر عظیمی از خون‌ریزی و آدم‌کشی وهابیون سعودی می‌گفت؛ اظهاراتی که نشان می‌دهد عمق فاجعه جمعه خونین کم از فاجعه منا نبوده است، در منا حاجیان بواسطه بی‌تدبیری، کوته‌فکری و خباثت آل‌سعود قربانی شدند و در سال 66، شرطه‌های آل‌سعود با گلوله‌های سربی حاجیان را قربانی کردند.

دکتر محسن عظیمی اعتمادی از جمله افرادی است که به زبان‌های عربی و انگلیسی تسلط دارد و در آن سال به عنوان مبلّغ به حج اعزام شده بود.

وی تحصیلات خود را در زمینه علوم سیاسی ادامه داد و هم‌اکنون سرپرست دفتر همکاری‌ها و ارتباطات علمی و بین‌المللی دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام) است.

 فشار جمعیت به حدی بود که خود من که آن زمان 23 سال داشتم و ورزشکار بودم، قفسه سینه‌ام به پشتم چسبیده بود و نمی‌توانستم نفس بکشم/// از کمر یکی از جانبازان خون فوران می‌کرد/// اجساد پیرزن‌ها و پیرمردهای مثل حادثه منا روی هم تلنبار شده‌اند//// در بعثه قالب‌های یخ را بین جنازه‌ها گذاشته بودند و در زیرزمین نگهداری می‌کردند/// حوادث آن‌قدر تلخ بود که بنده از لحاظ روحی تا چند وقت بعد از بازگشت نیز مریض بودم
 
*********
 
 

 

** برای مقدمه بفرمایید که چه شد به حج سال 66 اعزام شدید؟ آیا وظیفه خاصی در بعثه بر عهده داشتید؟

بنده در آن زمان دانشجو بودم و به حسب رشته‌ معارف اسلامی و علوم سیاسی که در دانشگاه می‌خواندیم و تسلطی که به زبان عربی و انگلیسی داشتیم، برای تبلیغ اسلام با سازمان حج و زیارت همکاری می‌کردیم. آن زمان نیروهای حرفه‌ای به عنوان مبلغ آشنا با زبان خارجی زیاد نبودند که به این‌گونه مراسم‌ها اعزام بشوند و در عین حال خیلی هم احساس ضرورت می‌شد، چون در سال‌های جنگ بودیم و مدت کمی از پیروزی انقلاب گذشته بود و واقعاً صدای انقلاب اسلامی ملت ایران به جایی نرسیده بود و یا اینکه تحریف شده بود.

به تشخیص حضرت امام مراسم حج از قوی‌ترین ظرفیت در این زمینه برخوردار بود که الآن برای همه این اهمیت روشن است. از طرفی نیروی تربیت یافته از قبل و با تجربه تبلیغی هم بسیار کم بود. اغلب نیروهای انقلاب جوان بودند و نیروهای مسن‌تر با آن طرز تفکر سابق رشد کرده بودند و نمی‌توانستند پیام انقلاب را به خوبی جوان‌ها انتشار بدهند؛ برای همین از دانشگاه ما درخواست نیرو کردند و تعداد قابل توجهی از دانشجویان که از ابتدای تأسیس با همین هدف تربیت شده بودند، از سوی دانشگاه امام صادق (ع) به سازمان حج معرفی شدند و بنده هم این افتخار را به دست آوردم که جزو یکی از کاروان‌های زباندان به حج اعزام بشوم، البته به هزینه خودمان و فقط خارج از نوبت اعزام شدیم.

کاروان‌های سازمان‌یافته‌ای داشتیم و با عشق و علاقه و منظم کار می‌کردیم. بیشتر بچه‌هایی بودند که جبهه دیده بودند و با روحیه بسیجی کار می‌کردند و واقعاً صبح تا شب و حتی نیمه‌شب‌ها هم در کنار عبادت و زیارتشان، کارهای تبلیغی‌شان را انجام می‌دادند.

**شما چون رشته علوم سیاسی هم خوانده‌اید، بهتر می‌توانید فضای بین‌المللی در آن زمان را ارزیابی کنید. منظور بنده این است که آیا احتمال درگیری از قبل داده می‌شد؟

بله؛ آنجا و آن زمان شدیداً جو خصومت با انقلاب ما وجود داشت و در اوج جنگ تحمیلی هم بودیم. تمام دولت‌های منطقه و پشتیبان‌های خارجی آن‌ها در میدان رزم علیه ما در حال فعالیت عملیاتی بودند و به تبعش در میدان تبلیغ. همان‌طور که ما جنگ و اتاق جنگمان یک بخش تبلیغات داشت و سازمانی به نام تبلیغات جنگ داشتیم، آن‌ها هم به جنگ خودشان مشغول بودند و ما در چنین شرایط جنگی فعالیت می‌کردیم.

آن‌طور که من به چشم دیدم و تجربه عملی ما نشان داد، قلوب ملت‌های مسلمان با ما بود، آن‌ها با ما عنادی نداشتند و اتفاقاً خیلی هم با علاقه با ما برخورد می‌کردند. کنجکاو بودند ملتی که این همه شهید تقدیم کرده و فقط به نام خدا و بدون چشم داشت مادی و بدون اینکه به شوروی یا آمریکا وابسته باشد با نظام سر تا پا آمریکایی و مسلح جنگیده، همه این‌ها برایشان عجیب بود و آن را معجزه قرن می‌دانستند، البته مسلم است که باسوادترهایشان و روشنفکرهایشان بیشتر این حالت را داشتند و گیرایی بیشتری نسبت به پیام‌های انقلاب داشتند، اما دولت‌ها این‌گونه نبودند.

هر جایی که حضور دولت‌ها حس می‌شد، توطئه‌ها و آزار و اذیت‌ها نسبت به ایرانی‌های معمولی را هم می‌دیدیم، چه برسد به نیروهایی که بخواهند فعالیت تبلیغاتی و فرهنگی کنند. آن جو، یک جو کاملاً عناد آمیزی بود که سایه بر تمام فعالیت‌های ما افکنده بود. هدفمان هم خنثی کردن این فضای مسموم بود. مسئولان ما تأکید داشتند که قوانین را رعایت کنیم و برخوردهایمان جذبی باشد، ولی به‌هرحال با این مسائل روبرو بودیم و گاهی اوقات با نیروهای اطلاعاتی سعودی به‌طور مستقیم روبرو می‌شدیم. بعضی از دوستان ما را می‌گرفتند و بازجویی می‌کردند و همه‌جا حضور محسوس و غیر محسوس داشتند، برای اینکه نگذارند غیر ایرانی‌های علاقه‌مند به انقلاب اسلامی نتوانند فعالیت کنند. این در شرایطی است که چند سال بیشتر از انقلاب نگذشته بود و شاید برخی‌ها فکر کنند که استکبار هنوز خیلی حساس نشده بود درصورتی‌که این‌طور نبود؛ آن‌ها کاملاً خطر را حس می‌کردند.

** کمی از فعالیت تبلیغاتی‌تان در حج سال 66 بگویید

فعالیت تبلیغی ما به این صورت بود که از صبح، همراه با حجاج دیگر طبق برنامه‌ها در مدینه و مکه عمل می‌کردیم؛ ما مدینه قبل بودیم و بین برنامه‌های عبادی سعی می‌کردیم با حجاجی که فکر می‌کردیم مؤثرترند، مثل علما، دانشگاهیان و اندیشمندان تماس بگیریم. با توجه به اینکه تعداد حجاج هم در حج تمتع به چند میلیون می‌رسید، ما چند صد نفر نمی‌توانستیم از عهده همه کارها بربیاییم، اما تلاش خود را می‌کردیم. با این افراد بحث را به صورت برادرانه و دوستانه شروع می‌کردیم و به تدریج راجع به انقلاب، اهداف جمهوری اسلامی و رهبری آن و مسائل کلی دیگر به زبان ساده صحبت می‌کردیم و آن چیزهایی که دیده بودیم را نقل می‌کردیم. علاوه بر این، سازمان حج نیز آموزش‌هایی گذاشته بودند که خیلی مفید بود. مرحوم فاضل هرندی خیلی فعال بودند و با زبان عربی هم آشنا بودند و به معارف اسلامی هم تسلط داشتند، برخی شبهات اعتقادی را در مورد شیعه بیان می‌کردند که چگونه جواب بدهیم. چون به اقتضای تحصیلاتمان مسائل اعتقادی و کلامی را هم وارد بودیم.

فشار جمعیت به حدی بود که خود من که آن زمان 23 سال داشتم و ورزشکار بودم، قفسه سینه‌ام به پشتم چسبیده بود و نمی‌توانستم نفس بکشم/// از کمر یکی از جانبازان خون فوران می‌کرد/// اجساد پیرزن‌ها و پیرمردهای مثل حادثه منا روی هم تلنبار شده‌اند//// در بعثه قالب‌های یخ را بین جنازه‌ها گذاشته بودند و در زیرزمین نگهداری می‌کردند/// حوادث آن‌قدر تلخ بود که بنده از لحاظ روحی تا چند وقت بعد از بازگشت نیز مریض بودم
 
 

دوستانی که همراه ما بودند، اغلب به دو زبان عربی و انگلیسی آشنا بودند و به هرکسی برخورد می‌کردند، با زبانی که مخاطب آشنایی داشت، با او ارتباط برقرار می‌کردند. مسائل جنگ هم سرلوحه فعالیت‌های ما بود که حزب بعث و صدام تجاوزگر بوده و مدارک و مستندات این مباحث را توضیح می‌دادیم. نهایتاً هم برای مسئولین کاروانمان از ملاقاتی که داشتیم گزارش‌هایی تهیه می‌کردیم که فکر کنم این‌ها الآن به صورت مکتوب وجود دارد و آرشیو و دائره‌المعارف زنده‌ای از وضعیت حج و افکار عمومی در آن زمان است. شبهه‌هایی که مطرح می‌کردند هم ثبت شده که خیلی برای تصمیمات تبلیغاتی ما لازم بود که در دنیا راجع به ایران چه سم‌پاشی‌هایی می‌شود. ما سعی می‌کردیم این‌ها را دقیق منعکس کنیم و همان‌جا ارتباطات درازمدت خوبی بین ما و بعضی از مسلمانان سایر کشورها برقرار شد. مثلاً من یک دوست صمیمی مصری و لبنانی پیدا کردم و بعد هم ارتباطاتمان ادامه داشت.

** از حادثه سال 66 بفرمایید. آیا قبلش شواهدی بود که معلوم بشود که حج آن سال فرق می‌کند؟

من جایی مطالعه نکردم که این را با سند و مدرک گفته باشد که معلوم بشود چرا سعودی‌ها آن سال را برای سرکوب انتخاب کرد.

** برخی شایعات وجود دارد که می‌گویند برخی ایرانی‌ها تی.ان.تی همراه خودشان به حج برده بودند...

بنده مدرک قابل‌قبولی در این زمینه ندیدم. خود سعودی‌ها چیزهایی منتشر می‌کردند، اما هیچ‌کدامشان قانع‌کننده نبود. نمی‌دانم بعداً در محکمه بین‌المللی چیزی ارائه دادند یا نه. البته اگر چیزی قابل‌ارائه داشتند باید شکایت کرده و ارائه می‌کردند و اینکه شکایت نکردند دلیلی است بر اینکه چیزی نداشتند.

بر اساس برداشت خودم از شرایط آن دوران، به نظر می‌رسد که جنگ به مرحله‌ای رسیده بود که ایران ضربات جبران‌ناپذیری به حزب بعث و منافع آمریکا در منطقه وارد می‌کرد. آن زمان اوج قدرت ما در جنگ و منطقه بود و از آن طرف، حضیض ذلت و ضعف دشمنان ما بود و فهمیده بودند که بعد از 8 سال هنوز نتوانسته‌اند بساط انقلاب اسلامی را جمع کنند و به این نتیجه رسیده بودند که ادامه این جنگ، بی‌فایده است و هر طور شده باید به این انقلاب ضربه بزنند و جلوی این انقلاب را بگیرند. می‌خواستند به موازات پایان جنگ، یک سرکوب و اقدام قاطعانه هم در برابر عملیات انقلابی ایران و صدور انقلاب انجام بدهند که فکر کنم با این هدف این کشتار انجام شد و از قبلش هم مشخص بود؛ یعنی از همان روزهای حج با آرایش نیروهای نظامی و امنیتی عربستان مشخص بود که با این حجم از سلاح و نیرو، این‌ها برنامه‌ای را در سر دارند ولی اینکه با آن مقیاس از خشونت باشد، کسی فکرش را نمی‌کرد و خیلی غافلگیرکننده بود که رژیمی که ادعای رهبری جهان اسلام را دارد و ادعای دلسوزی همه حاجی‌ها را دارد، این‌گونه در این تعداد و با آن وضعیت آن‌ها را ذبح کند!

درباره ایرانی‌ها می‌گفتند مثلاً از وسایل آن‌ها چند هزار چاقو و مواد منفجره از هواپیمایشان کشف کرده‌اند و می‌گفتند ایرانی‌ها برنامه حملات چریکی داشتند که هیچ‌کدامشان ثابت نشده بود و مشخص بود از قبل این مسائل را آماده کرده بودند که بعد از حادثه، این‌ها را مطرح کنند و فضایی که به وجود آمده را کنترل کنند و این را القا کنند که ایرانیان آمده بودند تا در حج دعوا و اخلال ایجاد کنند. شایعه کرده بودند که ایرانی‌ها می‌خواهند کعبه را به قم منتقل کنند و ایرانی‌ها می‌خواهند به سمت مسجدالحرام حرکت کنند تا آنجا را تسخیر کنند. این صحبت‌ها آنجا خیلی زیاد بود و جو غالب هم بود، چون ایرانی‌ها آنجا بلندگویی نداشتند، بعد از حادثه، کل رسانه‌هایشان فعال شده بود و در سطح جهان اسلام، آن‌هایی که مزدور سعودی بودند، فعالیتشان را شروع کرده بودند و آرایش نیروهایشان خیلی منظم بود.

ما خودمان از برخی نیروهای نظامی‌شان در صبح روز حادثه می‌پرسیدیم: چرا اینجایید؟ می‌گفتند ما خودمان هم نمی‌دانیم برای چه اینجاییم و ما را از فلان شهر کوچک عربستان به اینجا آورده‌اند.

** از خود حادثه چه چیزی به خاطر دارید؟

روز حادثه 6 ذی‌حجه بود و ما طبق معمول از صبح فعالیتمان را شروع کردیم. چند سالی می‌شد که بعد از انقلاب، در خیابان منتهی به مسجدالحرام، تظاهرات برگزار می‌شد و چیز جدیدی نبود. هر سال هم به جمعیت زیادتر می‌شد، در آن سال‌ها هم حاجیان ما بیشتر بودند و هم شور انقلابی قوت بیشتری داشت. با پیشرفت جنگ و مشکلاتی که ملت و نظام تحت فشار آن بودند، مردم مسئولیتی برای خودشان می‌دیدند که به عنوان سفیران ملتشان در آنجایی که مرکز دشمنی است، صدایشان را برسانند. مخصوصاً اینکه مشرک اصلی و رأس فتنه را آمریکا می‌دانستند. این تمام تعلیماتی بود که حضرت امام در سالیان گذشته داده بودند و این در تظاهرات برائت از مشرکین نهادینه‌شده بود.

فشار جمعیت به حدی بود که خود من که آن زمان 23 سال داشتم و ورزشکار بودم، قفسه سینه‌ام به پشتم چسبیده بود و نمی‌توانستم نفس بکشم/// از کمر یکی از جانبازان خون فوران می‌کرد/// اجساد پیرزن‌ها و پیرمردهای مثل حادثه منا روی هم تلنبار شده‌اند//// در بعثه قالب‌های یخ را بین جنازه‌ها گذاشته بودند و در زیرزمین نگهداری می‌کردند/// حوادث آن‌قدر تلخ بود که بنده از لحاظ روحی تا چند وقت بعد از بازگشت نیز مریض بودم 
 

از صبح در حال آمادگی تدارکات برای مراسم و تظاهرات بودیم. تظاهرات با سازماندهی خوبی شروع شد و موج خروشان مردم هر نظری را جلب می‌کرد و شعارهای خوب و منظمی به زبان فارسی، عربی و انگلیسی داده می‌شد. شور و هیجان مرحوم مرتضایی‌فر- که معروف به وزیر شعار بودند- جلوه خاصی به مراسم می‌داد. جمعیت به جریان افتاد و ما هم مأمور بودیم که در اطراف جمعیت با حجاجی که ناظر بودند و اغلب هم باانگیزه و اشتیاق بودند و روح حماسی هم به آن‌ها دست داده بود، صحبت کرده و اهدافمان را تبلیغ کنیم. همه شعارها هم ضد آمریکایی بود و ما به خود آل سعود کاری نداشتیم و می‌دانستیم که در کشور آن‌ها این کار را انجام می‌دهیم و باید مسائلی رعایت بشود ولی نسبت به آمریکا و شرق و غرب، هیچ‌گونه احتیاط و محافظه‌کاری نبود و شعارهای خیلی جالبی داده می‌شد و در این مرحله، ناگهان آقای مرتضایی‌فر اعلام کرد که هم‌اکنون رزمندگان اسلام در خلیج‌فارس، یک بالگرد آمریکایی را ساقط کرده‌اند که خیلی جمعیت را به شوق آورد.

ما هم در کنار با مصاحبه‌ها و گفتگوهایمان توضیح می‌دادیم که این تظاهرات برای چیست؟ چون برخی اولین بار بود که می‌دیدند و علمای درباری هم از مدت‌ها پیش تبلیغات می‌کردند که در حج اصلاً نباید از این کارها کرد و حتی صدا را نباید بلند کرد. ولی ما به مردم دیگر کشورها می‌گفتیم که مشکلات مسلمین و جهان اسلام کجا باید مطرح بشود و وقتی رمی جمرات می‌کنیم و یک ستون را سنگ باران می‌کنیم، کجا باید شیطان بزرگ و اصلی را سنگ باران کنیم؟ کجا بهتر از اینجا که داد و فریادمان را بزنیم و مشکلاتمان را مطرح کنیم و راه‌حل‌ها را پیدا کنیم. ما این استدلال‌ها را برای حجاجی که سرشان پر از این شبهات و گوششان پر از این سم‌پاشی‌ها بود مطرح می‌کردیم.

ما در حال انجام کارهایمان بودیم که یک‌دفعه سر و صدایی از جلوی جمعیت شنیدیم. من تقریباً نزدیک جلوی جمعیت بودم. سر و صدا و گرد و غباری دیده شد و اولین چیزی که توجهم را جلب کرد، افرادی بودند که از بالای ساختمان‌های دو طرف هر چیزی دستشان می‌آمد، روی سر حجاج تظاهرات کننده پرتاب می‌کردند، اشیایی مثل سنگ و شیشه و فلز و حتی تیرآهن و ... خدا می‌داند چه بلایی سر آن کسانی که پایین بودند، آمد. بعد از آن موج مجروحین که چیزی به سرشان اصابت کرده بود یا اینکه باتوم پلیس‌ها را خورده بودند، راه افتاد. هنوز تیراندازی شروع نشده بود و فقط می‌زدند. این مجروحان به عقب‌تر می‌آمدند و می‌گفتند دارند حاجی‌ها را می‌زنند و جلوی ما را گرفته‌اند. هم‌زمان دیدیم که چوب پلاکارد و دمپایی و ظرف آب است که از طرف حجاج ما به سمت نیروهای نظامی پرت می‌شود، چون چیز دیگری نداشتند و تنها به همین طریق می‌توانستند از خود دفاع کنند.

در جلوی جمعیت هم بیشتر جانبازان را به خاطر احترام قرار داده بودند و برخی از رزمنده‌ها و فرماندهان سپاه که آموزش‌دیده و کاری بودند که اتفاقاً خیلی به درد خوردند و جمعیت را حفظ کردند. آن‌ها تازه از جبهه آمده بودند و به عنوان تقدیر به حج فرستاده شده بودند که از بینشان، تعدادی هم شهید شدند. این رزمنده‌ها با دست خالی می‌جنگیدند.

فشار جمعیت به حدی بود که خود من که آن زمان 23 سال داشتم و ورزشکار بودم، قفسه سینه‌ام به پشتم چسبیده بود و نمی‌توانستم نفس بکشم/// از کمر یکی از جانبازان خون فوران می‌کرد/// اجساد پیرزن‌ها و پیرمردهای مثل حادثه منا روی هم تلنبار شده‌اند//// در بعثه قالب‌های یخ را بین جنازه‌ها گذاشته بودند و در زیرزمین نگهداری می‌کردند/// حوادث آن‌قدر تلخ بود که بنده از لحاظ روحی تا چند وقت بعد از بازگشت نیز مریض بودم 
 

به تدریج درگیری‌ها بیشتر شد و تیراندازی شروع شد. ما فکر کردیم تیر هوایی است تا مردم بترسند. مشکل مهمی که داشتیم این بود که جای عقب رفتن نبود؛ یعنی آن چیزی که بیشتر موجب تلفات شد، فشار جمعیت روی خودشان بود. جلو و عقب را بسته بودند و شروع کردند از دو طرف، به جمعیت فشار وارد کردند. جمعیت حدود 150000 نفری در خیابانی باریک که دو طرفش بسته بود، هیچ کاری نمی‌توانستند بکنند. در یک طرف جمعیت کوه‌هایی بود، البته کوه‌هایی هم نبود که جمعیت زیادی بتواند از آن بالا برود. در برخی از کوچه‌ها نیز خانه‌هایی بود که تعداد آن‌ها کم بود و همان تعداد کم نیز، درهایشان بسته بود و تعداد اندکی از خانه‌ها باز بودند.

فشار جمعیت به حدی بود که خود من که آن زمان 23 سال داشتم و ورزشکار بودم، قفسه سینه‌ام به پشتم چسبیده بود و نمی‌توانستم نفس بکشم/// از کمر یکی از جانبازان خون فوران می‌کرد/// اجساد پیرزن‌ها و پیرمردهای مثل حادثه منا روی هم تلنبار شده‌اند//// در بعثه قالب‌های یخ را بین جنازه‌ها گذاشته بودند و در زیرزمین نگهداری می‌کردند/// حوادث آن‌قدر تلخ بود که بنده از لحاظ روحی تا چند وقت بعد از بازگشت نیز مریض بودم 
 

یک ساختمان بلندی در خیابان اصلی و مشرف به تظاهرات بود که مربوط به بعثه فلسطینی‌ها بود که درش را باز کردند و فکر کنم یکی از اولین افرادی که وارد این بعثه شد، آقای کروبی بود. افراد پیر و آسیب‌پذیر را هم در همین بعثه فلسطینی‌ها جا دادند و از هلاکت حتمی نجات یافتند. بیشتر تلفات ما هم از همین مسن‌ها بود که نمی‌توانستند خودشان را در این فشارها حفظ کنند. فشار به حدی بود که خود من که آن زمان 23 سال داشتم و در اوج قدرت بدنی و ورزشکار بودم، قفسه سینه‌ام به پشتم چسبیده بود و نمی‌توانستم نفس بکشم. دشداشه عربی هم پوشیده بودم تا شبیه اعراب باشم، اما در فشار جمعیت، این لباس عربی به پایم پیچید و یک‌بار کاملاً زیر دست و پا رفتم و اشهدم را خواندم ولی آخرین لحظه به خودم گفتم به این زودی نباید تسلیم بشوی. یک یا علی گفتم و بلند شدم و لباس عربی را درآوردم و با لباس زیر، توانستم رها بشوم.

فشار جمعیت به حدی بود که خود من که آن زمان 23 سال داشتم و ورزشکار بودم، قفسه سینه‌ام به پشتم چسبیده بود و نمی‌توانستم نفس بکشم/// از کمر یکی از جانبازان خون فوران می‌کرد/// اجساد پیرزن‌ها و پیرمردهای مثل حادثه منا روی هم تلنبار شده‌اند//// در بعثه قالب‌های یخ را بین جنازه‌ها گذاشته بودند و در زیرزمین نگهداری می‌کردند/// حوادث آن‌قدر تلخ بود که بنده از لحاظ روحی تا چند وقت بعد از بازگشت نیز مریض بودم 
 

تیراندازی شروع شد و یکی از دوستان ما- که از مبلغین بود- به اسم علیرضا وقار با ضربه گلوله به شهادت رسید و تصویر پیکرش هم وجود دارد. تیری به پشت سرش و یک تیر هم به دستش خورده بود. ایشان احتمالاً در حال کمک رسانی به مجروحین بودند. چون جلوی ما جانبازان بودند و خود من چند جانباز را که از ویلچرشان به زمین افتاده و تیر هم خورده بودند، کمک کردم. از کمر یکی از آن‌ها خون فوران می‌کرد و نمی‌دانستیم این‌ها را کجا ببریم. هیچ جای امنی وجود نداشت. آن‌ها را یک گوشه‌ای می‌گذاشتیم و بالای سرشان می‌ایستادیم که یا شهید می‌شدند و یا اگر دوام می‌آوردند تا آخر قضایا، سعودی‌ها آمبولانس می‌فرستادند و آن‌ها را می‌بردند.

** فاصله محل درگیری با مسجدالحرام زیاد بود؟

بله، از پل هجون تا مسجدالحرام حدود 20 دقیقه فاصله است. تظاهرات تازه شروع شده بود و بعد از نیم ساعت به شعب ابیطالب و مسجد جن رسیده بودیم که آنجا فنس و نرده گذاشته بودند و پشتش هم نیرو و نفربر و تانک و آب پاش گذاشته بودند که نگذارند از آنجا جلوتر برویم. تظاهرات کننده‌ها متوقف شدند و مدتی فقط شعار می‌دادیم. بعدش شروع کردند به زدن حجاج با هر وسیله‌ای که به دستشان می‌رسید، بدون اینکه هیچ اعلام قبلی بکنند. خودشان می‌گفتند ما به بعثه حضرت امام و آقای کروبی گفته‌ایم و اخطار داده‌ایم که نمی‌دانم چقدر صحت داشته باشد.

حجاج ما بی‌خبر و ناگهانی کتک خوردند در حالی که هیچ کار تحریک‌آمیزی نکرده بودند و درگیری در میان نبود. سعودی‌ها شروع کننده بودند و می‌خواستند جمعیت را برگردانند. جمعیت حدود 150000 نفری را نمی‌شود در محیط بسته، برگرداند و معلوم بود که می‌خواهند سلاخی کنند. آن‌هایی که پشت جمعیت بودند، می‌گفتند در آنجا فقط نیروهای نظامی مستقر بودند و اجازه عبور نمی‌دادند، اما زد و خورد نبود.

** دلیل تیراندازی چه بود؟ آن محاصره و آن همه خشونت برای چه اتفاق افتاد؟

این‌ها بارها به بعثه تذکر داده بودند و هر سال یکی از نکات حساس رابطه جمهوری اسلامی و سعودی این بود که آن‌ها می‌گفتند اصلاً نباید تظاهرات باشد و برائت از مشرکان نباشد که علتش هم معلوم است چون علیه اربابشان شعار می‌دادیم و منافعشان را به خطر می‌انداختیم. اگر علیه خودشان شعار می‌دادیم آن‌قدر حساس نمی‌شدند، چون آمریکا خیلی فشار می‌آورد که باید جلوی ایرانی‌ها را بگیرید و از نظر تسلیحاتی و استراتژیک هم کمکشان می‌کرد. من حتم دارم که این برنامه هدایت شده، چیزی نبود که سعودی‌ها عرضه‌اش را داشته باشند. این‌هایی که نمی‌توانند زیارت منا را هدایت کنند، چگونه می‌توانند یک عملیات نظامی را به این گستردگی انجام بدهند؟

فشار جمعیت به حدی بود که خود من که آن زمان 23 سال داشتم و ورزشکار بودم، قفسه سینه‌ام به پشتم چسبیده بود و نمی‌توانستم نفس بکشم/// از کمر یکی از جانبازان خون فوران می‌کرد/// اجساد پیرزن‌ها و پیرمردهای مثل حادثه منا روی هم تلنبار شده‌اند//// در بعثه قالب‌های یخ را بین جنازه‌ها گذاشته بودند و در زیرزمین نگهداری می‌کردند/// حوادث آن‌قدر تلخ بود که بنده از لحاظ روحی تا چند وقت بعد از بازگشت نیز مریض بودم 
 

مسلم بدانید که نیروهای امنیتی و نظامی صهیونیست و آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها به آن‌ها آموزش می‌دهند و می‌گویند که چه کاری بکنند و چه کاری نکنند. مثل صدام که چنین رابطه‌ای با او داشتند؛ از اطلاعات و نقشه جنگ تا تسلیحات به او می‌دادند. آنجا هم مشخص بود که جبهه متحد استکبار علیه انقلاب ما وارد صحنه شده و موفق هم شدند و از آن به بعد هم تظاهرات برائت از مشرکین انجام نشد و چند سالی حج تعطیل شد و بعدش هم که برقرار شد، تعداد حجاج ما را کم کردند و برائت از مشرکان را در چند چادر محدود کردند.

** شما چگونه به دیگر حجاج کمک‌رسانی می‌کردید و سرنوشت مجروحین و مفقودین حادثه چه شد؟

وقتی که تیراندازی شروع شد، خیلی بین مردم هیجان عجیبی بود. واقعاً کسی نمی‌دانست چه کار کند. همه هاج و واج بودند و فکر می‌کردند که چرا این اتفاق افتاد و چطور این‌ها جرئت کردند در خانه خدا این‌گونه به حجاج تعدی کنند، اما کاری نمی‌شد کرد و هرکسی سعی می‌کرد کمک کند. یکی به جلو می‌رفت و با دست خالی با آن‌ها که تا دندان مسلح بودند می‌جنگید؛ انواع و اقسام ماشین‌های جنگی و سلاح‌ها را داشتند.

برخی حاجیان شیشه ماشین‌هایی مثل آتش‌نشانی را که بین جمعیت گیر کرده بودند، می‌شکستند که البته کار مؤثری نبود. بعضی‌ها برای جابجا کردن مجروحان کمک می‌کردند. همین که نزدیک غروب شدیم، همچنان دست‌بردار نبودند و تیراندازی می‌کردند. آن زمان بود که دیگر جنازه‌ها مشخص شده بودند و مقیاس فجایع به دست آمد و مردم از نظر روحی، اوضاع سختی داشتند و آرزو می‌کردند هر چه زودتر این جریان تمام بشود.

5525
 
عده‌ای با مشاهده اینکه غروب شرعی به افق سنی‌ها رسیده است، پیش‌قدم شدند و یک نماز جماعت هر چند صوری را در نوک جبهه و جلوی سعودی‌ها برقرار کردند. یک روحانی را جلو فرستادند و همه با وضو یا بی‌وضو پشت ایشان صف بستند و صف‌های بزرگی تشکیل شد و شروع کردند به اذان و اقامه و نماز. سعودی‌ها وقتی این را دیدند، دست نگه داشتند و دیگر حمله نکردند. همان‌جا ایستادند و صف کشیدند و با بی‌سیم‌ها شروع به تماس با فرماندهان کردند. ظاهراً این‌گونه بود که دارند کسب تکلیف می‌کنند و گزارش می‌دهند که چه خبر شده و چه کار باید بکنند. خودشان هم خسته شده بودند و همه لباس‌هایشان پر از خون بود و مشخص بود که آن‌ها هم آدم‌اند و خسته شده‌اند. هر چند دستور داشتند برادرهای دینی خودشان را بکشند، ولی تا حدی می‌توانند تحمل این جنایت را داشته باشند. نماز تمام شد و تعقیبات هم خوانده شد و بعد از نیم ساعت یا سه ربع ساعت، یکی از فرماندهان سعودی جلو آمد و با روحانی ما صحبت کرد و گفت: مجروحان را به ما بدهید تا ما ببریم. آن روحانی به داخل حجاج آمد و وقتی پیشنهاد سعودی‌ها را مطرح کرد، برخی می‌گفتند صلاح نیست مجروحان را بدهیم، چون می‌برند و معلوم نیست چه بلایی سرشان می‌آورند. برخی هم عقیده داشتند که آن‌هایی را که حال بسیار وخیمی دارند، تحویل سعودی‌ها بدهیم؛ شاید زنده بمانند، زیرا اگر این افراد در همین جا هم باشند، شهید می‌شوند. این افراد بدحال را آوردند جلو و با آمبولانس بردند.

نیم ساعت گذشت و هوا کاملاً تاریک شده بود که گفتند می‌توانید به سمت بالا و بعثه ایران بروید. این را که گفتند، حجاج خوشحال شدند و فهمیدند که راه باز شده. به سمت بالا که حرکت کردیم، همین‌طور که می‌رفتیم، می‌دیدیم که چه اتفاقاتی افتاده. تا آن وقت فکر می‌کردیم در جلوی جمعیت، زد و خوردهایی بوده که 100 تا 200 نفر شهید شده‌اند، اما بعد دیدیم همین‌طور که راه می‌رویم، پیرزن‌ها و پیرمردهایی هستند که روی هم تلنبار شده‌اند و مثل حادثه منای پارسال خفه شده‌اند. حجاب و لباس‌هایشان پاره شده بود و کسی هم نمی‌دانست این اجساد را چه کار کند. یک پیشنهاد این بود که آن‌ها را به بعثه ببرند، ولی آنجا هم امکان نگهداری از 500 جنازه نبود و یخچالی وجود نداشت. در بعثه قالب‌های یخ را که در کلمن می‌انداختند، بین جنازه‌ها گذاشته بودند و همین‌طور آن‌ها را کنار هم در زیرزمین گذاشته بودند. در این بین، اگر کسی هم مجروح بود به بعثه ایران یا بهداری‌های بعثه دیگر کشورها می‌بردند.

 8546
 

ما با وضع روانی خیلی ناجور و پر از آتش خشم و انتقام به محل اقامتمان برگشتیم. محل استراحتمان هم کنار بعثه بود که خیلی نزدیک به محل حادثه نبود. خیلی از حاجیان که سمت جنوب و آن طرف مسجدالحرام اقامت داشتند، نتوانستند آن شب به محل سکونتشان بروند و مهمان کاروان‌های دیگر شدند و اصولاً بعضی از حجاج تا چند روز مفقود بودند و بعثه از همه کاروان‌ها خواسته بود که آمار بدهند که چند نفر در این حادثه مفقود شده‌اند. الحمدلله به تدریج تعداد زیادی از حجاج برگشتند.

من خودم دو نفر از بستگانم (پدربزرگ و خاله‌ام) در آنجا بودند که به سراغشان رفتم که الحمدلله سالم بودند ولی یادم هست که برخی از حجاج عزادار بودند و بستگانشان مراجعت نکرده بودند.

آن شب ما تا صبح نخوابیدیم و همه‌اش این حادثه را تجزیه‌وتحلیل می‌کردیم و اینکه چه باید بکنیم. همه چشم‌ها به دهان حضرت امام (رحمه‌الله علیه) بود که چه دستور می‌دهند،اگر حضرت امام دستور می‌دادند که مثلاً کل سعودی‌ها را به آتش بکشید، حتی اگر یک نفرتان زنده نماند، حاضر بودند این کار را بکنند.

خبری نبود تا فردای آن روز که مسئولان ما، همه حجاج را به آرامش دعوت می‌کردند و می‌گفتند هیچ کار حادی نکنید و اجازه بدهید تا از حضرت امام کسب تکلیف کنیم. ما هم سر خود رفتیم و به سرعت سلاح‌های سرد تهیه کردیم و حاضر بودیم به نیروهای نظامی آن‌ها حمله کنیم. با اینکه کار ما اصلاً در این زمینه آموزش ندیده بودیم و نظامی هم نبودیم. تا اینکه خدا مددی رساند و پیام معروف و تاریخی حضرت امام رسید و بعد از آن حادثه، تسکینی برای حجاج بود. حجاجی که اصلاً نمی‌شد به هیچ صورتی آرامشان کرد، به صورت معجزه‌آسایی آرام شدند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.

حضرت امام در بخشی از پیامشان فرموده بودند: «اگر می‌خواستیم به جهان اسلام ثابت کنیم که کلیدداران کنونی کعبه لیاقت میزبانی سربازان و میهمانان خدا را ندارند و جز تأمین آمریکا و اسرائیل و تقدیم منافع کشورشان به آنان کاری از دستشان برنمی‌آید، بدین خوبی نمی‌توانستیم بیان کنیم و اگر می‌خواستیم به دنیا ثابت کنیم که حکومت آل سعود، این وهابی‌های پست بی‌خبر از خدا بسان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته‌اند، به این اندازه که کارگزاران ناشی و بی‌اراده حاکمیت سعودی در این قساوت و بی‌رحمی عمل کرده‌اند، موفق نمی‌شدیم و حقا که این وارثان ابی‌سفیان و ابی‌لهب و این رهروان راه یزید روی آنان و اسلاف خویش را سفید کرده‌اند.»[1]

 

854 

همچنین امام از حجاج خواسته بودند که به مراسم و مناسکتان برسید. حضرت امام فرموده بودند: «ما همه این جنایت‌ها را به حساب آمریکا گذاشته‌ایم و به یاری خدا و در موقع مناسب به حساب آنان خواهیم رسید و انتقام فرزندان ابراهیم را از نمرودها و شیاطین و قارون‌ها خواهیم گرفت.»[2] مردم هم باور کردند که بالاخره در یک زمانی تقاص این کارشان را پس خواهند داد و آن زمان خواهد رسید. حجاج، مناسک را ادامه دادند و ما هم برگشتیم و همان فعالیت‌هایمان را به صورت عادی و البته با انگیزه قوی و تازه با عنوان رساندن پیام شهدا ادامه دادیم. به هرکسی می‌رسیدیم می‌گفتیم آیا خبر دارید چه بلایی سر حاجیان ما آوردند و چرا این کار را کردند؟

بعد از برگشت به ایران هم خیلی‌ها کنجکاو بودند که ببینند آنجا چه اتفاقی افتاده که ما هم آن چیزهایی که دیده بودیم و شاهدش بودیم را بیان می‌کردیم. ما مسئول بودیم که به عنوان سفیر خون شهدا این فجایع را هر طور که می‌توانیم برای مردم مطرح کنیم، البته حوادث آن‌قدر تلخ بود که خود بنده از لحاظ روحی تا چند وقت که برگشته بودم، مریض بودم، اما در هر مناسبتی که بشود خیانت و جنایت و مزدوری آل سعود را به گوش مردم برسانیم، باید از این فاجعه یاد کنیم و آن را به رخ همه جهانیان بکشیم.

** آیا از غیر ایرانیان هم در این حادثه شرکت داشتند و شهید شدند؟

ما شنیدیم که یک حاجی قوی هیکل ترک روی پل هجون که بالای سر حجاج بود و پلیس‌ها از آن بالا تیراندازی می‌کردند، غیرتی شده بود و یک پلیس را از آن بالا پرت کرده بود که هم آن پلیس کشته شد و هم خودش با گلوله به شهادت رسید.

بعضی‌ها هم می‌گفتند که غیر ایرانی‌هایی را دیده‌اند که آسیب دیده‌اند، البته تعدادشان زیاد نبود. آن‌قدر جو ترس برای حجاج غیر ایرانی به وجود آورده بودند و گفته بودند هرکسی به این‌ها نزدیک بشود تحت تعقیب قرار می‌گیرد و به همین دلیل حاجی‌های غیر ایرانی زیادی در این حادثه کشته نشدند. سعودی‌های شایعه کرده بودند که اطلاعاتی‌ها همه را زیر نظر دارند و در گوشه و کنار تظاهرات هستند و می‌فهمند چه کسی غیر ایرانی است و اگر بیاید، دنبالش کرده و بعدها اذیتش می‌کنند. به همین خاطر در حد تماشاچی در کنار ایستاده بودند و از چهره‌شان شادی و هیجان می‌بارید اما جرئت نداشتند به وسط جمعیت بیایند و شعار بدهند.

** به لحاظ بین‌المللی این جنایت پیگیری شد؟

متأسفانه یکی از نقاط ضعف دولت‌های متوالی ما این بوده که در این زمینه کاری نکرده‌اند. وزارت خارجه و سیستم حقوق بین‌المللی ما سیستم فشلی است. حقوقدان‌های خوبی نداریم و پول‌های زیادی به حقوق دان‌های دیگر داده می‌شود که یا تابعیتشان بیگانه است و یا اگر ایرانی هستند با فرهنگ اسلام و انقلاب بیگانه هستند و دل نمی‌سوزانند. ما از نیروهای خودمان حقوقدان‌های بسیار کمی تربیت کرده‌ایم که مثل یک رزمنده به میدان برود و از حقوق ملتش دفاع کند و دنبال پول و موقعیت نباشد. آن زمان اوج مظلومیت انقلاب بود؛ همین الآن هم بچه‌های انقلاب مظلوم‌اند، اما کمتر از آن زمان است. آن زمان مستضعفانی انقلاب کرده بودند که جز کارهای ساده و مختصر چیزی بلد نبودند و نیروهای تحصیل کرده در بین نیروهای انقلابی کم بودند. حداکثر فارغ‌التحصیل‌های دانشگاهی بودند که فرماندهی یگان‌های سپاه و بسیج را بر عهده می‌گرفتند و آن حماسه‌ها را می‌آفریدند. اگر ما در هر زمینه‌ای این فرزندانمان را پرورش می‌دادیم می‌توانستیم آن حماسه‌ها را خلق کنیم، اما یا توجه نشد و یا زمینه‌اش فراهم نشد که این نیروها تربیت بشوند و یا اینکه خودشان خیلی اقبال نداشتند.

در دولت‌هایی که لیبرال بودند که حالت خود پشیمانی و خود محکوم کردن وجود داشت و می‌گفتند ما اشتباه کردیم و نباید این کار را می‌کردیم و درست این است که ما امنیت عربستان را به خطر انداختیم و آن‌ها حق داشتند. اگر ما ضربه‌ای خوردیم و شهیدی دادیم، به خاطر کار و اشتباه خودمان بوده است. دولت‌های انقلابی هم که سر کار آمدند، باز به خاطر مصالح دیگری خیلی انقلابی عمل نکردند. شعارهای انقلابی دادند، اما در مقابل سعودی‌ها به این عنوان که کشور برادر و مسلمان است و قدرتی در جهان اسلام دارند و مصلحت اقتضا می‌کند که فعلاً با آن‌ها مدارا کنیم، سکوت کردند.

الآن هم به خودشان جرئت می‌دهند که با حجاج ما این‌گونه رفتار کنند. مثلاً در مقابل خون حجاج منا پاسخگو نیستند. دولت ما هم که مدل لیبرال و سازش‌کار دارد و پیگیری و برخوردی نمی‌کند. اگر بگوییم از خون شهدای سال 66 گذشتیم، چطور از خون این شهدای منا که جدیداً اتفاق افتاد و شباهت زیادی شهادتشان با شهادت شهدای سال 66 داشت، بگذریم.

 

 

 

 

20. شهريور 1395 - 11:22   |   کد مطلب: 28218
تیم باشگاه سبلان همدان قهرمان مسابقات پاورليفتينگ استان شد
مسابقات استانی پاورليفتينگ با قهرمانی تیم باشگاه سبلان همدان پایان یافت .

به گزارش همدان ورزش؛ مسابقات استانی پاورليفتينگ در چهار رده سنی نوجوانان ٰجوانانٰ بزرگسالان و پيشکسوتان با حضور 84 ورزشکار از شهرستانهای همدان، ملاير، قهاوند ، نهاوند، کبودراهنگ ، رزن ، اسدآباد، قروه و تويسرکان روز گذشته در سالن 6000 نفری انقلاب همدان برگزار شد و در پایان در بخش تیمی باشگاه سبلان همدان با 134 امتياز اول ، باشگاه الماس همدان با 78 امتياز دوم و باشگاه انقلاب همدان با 47 امتياز سوم شد .در بخش انفرادی وزن 53 کیلوگزم رده سنی نوجوانان ارمان امين ،رده سنی پیشکسوتان صفر علی فعله گری ،وزن 59 کیلوگرم رده سنی نوجوانان رامين احمدی، رده سنی جوانان مهدی ملکی، رده سنی بزرگسالان بلال عباسی ، رده سنی پیشکسوتان رضا طهماسبی، وزن 66 کیلوگرم رده سنی نوجوانان محمد مهدی ابراهيمی، رده سنی جوانان محمد رسول نادری، رده سنی بزرگسالان اميد چراغی ، رده سنی پیشکسوتان الله رضا ابيار ،وزن 74 کیلوگرم رده سنی نوجوانان حسين رحيمی، رده سنی جوانان معين شاهين غلامی ، رده سنی بزرگسالان محمد رضا احمدی ، رده سنی پیشکسوتان جواد کاشفی ادب ،وزن 83 کیلوگرم رده سنی نوجوانان محمد حسن گل پرور، رده سنی جوانان مهدی زارعی، رده سنی بزرگسالان محمد احديان ،رده سنی پیشکسوتان علی رضا عبدالهی ،وزن 93 کیلوگرم رده سنی نوجوانان محمد صالح احمدی، رده سنی جوانان امير ظهوری نژاد، رده سنی بزرگسالان محمد صفری،رده سنی پیشکسوتان علی محمد اريا فر، وزن 105 کیلوگرم رده سنی نوجوانان محمد رضا ساری اصلانی، رده سنی بزرگسالان افشين فلاحيان ،رده سنی پیشکسوتان حسين سرشار وزن 120- کیلوگرم رده سنی نوجوانان محمد ضايی، رده سنی جوانان وحيد به ساله، رده سنی بزرگسالان حامد مظاهری،رده سنی پیشکسوتان رحمت اله مظاهری نفرات برتر شدند.

20. شهريور 1395 - 11:13   |   کد مطلب: 28217
تیم فوتبال زیر دوازده ساله های استان همدان راهی فستیوال ملی شد
سرمربی تیم فوتبال همدان از راهی شدن اعضای این تیم به فستیوال ملی خبر داد.

به گزارش همدان ورزش؛ کورش قپانوری سرمربی این تیم با اعلام این خبر بیان کرد.بعداز غربال ۳۰بازیکن از سراسر استان ۱۴نفر را برای حضور در فستیوال ملی کشور که در رامسر برگزار خواهد شد انتخاب کردیم.

 

قپانوری گفت: درفستیوال ملی بهترین ها برای حضور در تیم ملی زیر دوازده ساله ها انتخاب خواهند شد که امید زیادی به انتخاب بازیکنان استان همدان داریم.

 

وی ادامه داد:باید از تمام مربیانی که در استان در تیم های پایه زحمت می کشند تشکر کرد چون بازیکنان استان حاصل دسترنج این عزیزان می باشد .کورش قپاتوری که سابقه بازیگری در تیم های بزرگی چون صنعت نفت ابادان سایپای تهران وچندین تیم دیگر را در کارنامه خود دارد

 

 

قپانوری در پایان گفت: از مسولین هیت فوتبال به خاطر فراهم کردن امکانات مناسب برای تیم منتخب زیر دوازده سال استان سپاس گزارم خصوصا محمد عیوقیان ریس هیت فوتبال مهدی بوجاریان دبیر هیت فوتبال وحسین سبزیان مسول کمیته استعدادیابی هیت فوتبال استان که حمایت انها باعث دلگرمی ما بود.

تیم فوتبال زیر دوازده ساله های استان همدان راهی فستیوال ملی شد
تیم فوتبال زیر دوازده ساله های استان همدان راهی فستیوال ملی شد
20. شهريور 1395 - 11:00   |   کد مطلب: 28216
مجمع سالیانه هیات کونگ فو و هنرهای رزمی استان همدان برگزار شد
مجمع سالیانه هیات کونگ فو و هنرهای رزمی استان با حضور رئیس فدرسیون و مدیرکل ورزش و جوانان استان، مسئولان کمیته های هیات و هیئت های شهرستانی برگزار شد.

به گزارش همدان ورزش؛ در این مجمع که در مجموعه ورزشی ملت همدان برگزار شد، ضمن بررسی فعالیت ها و برنامه های یک سال اخیر کونگ فو گزارش مالی این هیات توسط ابراهیم قاسمی رئیس هیات ارائه شد و برنامه یک سال آینده این هیات نیز مورد تصویب اعضای مجمع قرار گرفت.

مدیرکل ورزش و جوانان استان همدان در این مجمع گفت: همدان یکی از قطب های ورزش های کونگ فو و ورزش های رزمی محسوب می شود و جمع زیادی از نسل جوان در این استان مشغول به فعالیت در رشته های مختلف رزمی هستند.

وی با تاکید بر اینکه کونگ فو یکی از رشته های پر مخاطب این استان محسوب می شود، گفت: امیدوارم با پیگیری های مجدانه فدراسیون و کمیته ملی المپیک این ورزش رزمی فرصت حضور در المپیک را پبدا کند و ورزشکاران شایسته آن مجال بیشتری برای بروز توانمندی های خود داشته باشند.

رسول منعم بیان کرد: رشته کونگفو بعنوان یک رشته فعال نقش بسیار مهمی در توسعه ورزش همگانی استان دارد که این امر کار هیات را دو چندان می نماید.

وی تصریح کرد: استان همدان آماده میزبانی اردوهای تیم ملی ، مسابقات مختلف کشوری وهمچنین دوره های آموزشی در سطوح بالا را دارد که وتلاش می نماید با استفاده از ظرفیت انسانی خود ورزش را درشهرستانها توسعه دهد.

وی با ابراز تأسف از اینکه برخی هیات ها، مجامع سالیانه را خود برگزار نمی کنند گفت: این امر در نهایت موجب زیان برای آن رشته خواهد شد چرا که برگزاری مجامع سالیانه از وظایف قانونی هیات های ورزشی است.

مدیرکل ورزش و جوانان. همدان با یادآوری محدودیت‌های مالی وزارت ورزش و جوانان در سال 94 تصریح کرد: علارغم این مشکلات ورزش استان در طی سال گذشته و شش ماهه امسال عملکرد خوبی داشته است.

20. شهريور 1395 - 9:54   |   کد مطلب: 28215
رقابت نوجوانان ملایری در فوتسال محلات
قطار فوتسال محلات ملایر به ایستگاه آخر رسید
یک دوره مسابقه فوتسال محلات به همت هیئت همگانی شهرستان ملایر و با حضور 11تیم در محلات آسیب پذیر شهرستان ملایر برگزار شد .

به گزارش همدان ورزش؛ یک دوره مسابقه فوتسال محلات به همت هیئت همگانی شهرستان ملایر و با حضور 11تیم در محلات آسیب پذیر شهرستان ملایر و با هدف ترغیب و تشویق نوجوانان این منطقه به امر مقدس ورزش به صورت دوره ای در محل سالن شهید طالبی ملایر برگزار شد و در یک شور وهیجان بسیار بالا مسابقه فینال و رده بندی در برابر دیدگان مسئولین شهرستان برگزار گردید و در نهایت به تیم های اول تا سوم لوح تقدیر و هدیه اهدا گردید .

کیانی رئیس هیئت همگانی شهرستان ملایر گفت : این مسابقات به نیت ترویج ورزش در مناطق محروم برگزار شد که از استقبال خوبی نیز برخوردار شد و شور و وصف مثال زدنی بین این نوجوانان و نونهالان پدیدار شد لازم به ذکر است از بین این شرکت کنندگان استعداد های نابی دیده شد که توسط مربیان پایه کار ملایری جهت شرکت در تمرینات تیمهای باشگاهی جذب شدند.

کیانی افزود توزیع عادلانه خدمات ورزشی در شهرستان را در دستور کار هیئت قرار داده و حتما و مناطق آسیب پذیر شهر از این به بعد شاهد برنامه های متعدد ورزشی دیگر خواهند بود.

 

صفحه‌ها

اشتراک در پایگاه اطلاع رسانی ورزشکاران همدان RSS