به گزارش پایگاه خبری همدان ورزش،
در کنار مکاتبی که یا مادی هستند و ابدیت انسان را رد میکنند و یا الهی هستند، اما برای تامین سعادت زندگی جاودانه برنامهای جامع ندارند، دین مبین اسلام سعادت دنیا و آخرت را برای انسانها تضمین کرده است. به تبع آن در نظام جمهوری اسلامی ایران هم که برآمده از اسلام ناب محمدی(ص) این دیدگاه تسری پیدا کرده است و مطابق فرمایشات و تاکیدات حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری، باید همه سیاستهای ما، قوانین ما، زندگی ما و جامعهی ما از جمله نهاد خانوادهی ما، اسلامی باشد.
یکی از اصول مهم در اسلام، ازدواج و تشکیل خانواده است و در آیات قرآن و فرمایشات معصومین(ع) بارها اهمیت تشکیل خانواده و تشویق افراد به ازدواج و نترسیدن از فقر و تنگدستی بیان شده است و به صراحت آمیزش جنسی زن و مرد را از غیر راه ازدواج(دائم و موقت) به کلی ممنوع کرده است.
از نظر جامعهشناسان و روانشناسان نیز خانواده نهادی موثر و مهم برای هر جامعهای محسوب میشود و کارکردهای آن سلامت و بقای جامعه را تضمین میکند و نقشی غیر قابل جایگزین دارد و در چندماهه اخیر، با ابلاغ سیاستهای خانواده از طرف مقام معظم رهبری، به حفظ، تقویت و ارتقای هر چه بیشتر این نهاد تاکید شده است.
متاسفانه علیرغم اهمیت و تاکیدات فراوان اسلام و رهبران نظام بر موضوع خانواده اسلامی و تاثیرات فراوان آن برای جامعه بهصورت مستقیم و غیر مستقیم، بهتازگی از امضای یادداشت تفاهمی میان ایران و سوئد با موضوع «زن و خانواده» با خبر شدیم که بسیار تعجب برانگیز و تامل برانگیز بود.
«همکاری در زمینه زنان و خانواده»، این سوال را ایجاد میکند که چرا کشور سوئد؟ مگر این کشور به اصطلاح پیشرفته، چه مزیتی در این موضوع برای ما که یک کشور اسلامی و انقلابی هستیم، دارد؟ کشور سوئد چه کمکی به ما در موضوع زن و خانواده میتواند داشته باشد؟ مگر اسلام نقص و یا کاستیای دارد که ما را مجبور میکند به دیگران مراجعه کنیم؟ مگر در آیات قرآن از رجوع به غیر منع نشدهایم؟ مگر دولتمردان مبانی اسلام را نمیدانند یا با مصادیق آیه نفی سبیل آشنا نیستند؟؟
با بررسی مختصری در خصوص موضوع زن و خانواده در کشور سوئد، با اطلاعاتی مواجه میشویم که هیچگونه سنخیتی با فرهنگ اسلامی کشور ما ندارد.
همباشی معروف است). علت این امر افزایش فرزندان ناشی از ازدواجهای غیر رسمی و غیر کلیسایی بود که قانونگذاران را مجبور به ایجاد نوع جدیدی از قوانین در ازدواج کرد؛ بهطوریکه در وهله اول، زوجهایی که بدون هیچگونه رسمیت و عقدی زندگی میکردند، بهعنوان خانواده شناخته میشدند و فرزندان ناشی از این ازدواجها نیز مجاز شمرده میشد و در کنار آن نیز پخش وسایل جلوگیری از بارداری و سقط جنین نیز در جامعه جایز بود.
در ادامه این کتاب آمده است که در حال حاضر نیز در کشور سوئد سالانه بین 30 تا 40 هزار سقط جنین صورت میگیرد و اگر دختری زیر 18 سال برای سقط جنین به کلینیکی مراجعه کند، آنها موظفند به خواست او احترام بگذارند و با توجه به شرایط جسمی و روانی دختر، برای سقط و یا نگهداری جنین تصمیم بگیرند؛ همچنین هر گاه زنی باردار شود، بدون توجه به اینکه در چه رابطهای باردار شده، مورد حمایت قانون قرار میگیرد و از خدمات بهداشتی و درمانی بهرهمند میشود و از کمکهای مالی شهرداری بهرهمند میشوند تا زندگی راحتی داشته باشند. طبق قانون در سوئد، فرزند به مادر متعلق است و نام خانوادگی او روی کودک قرار میگیرد؛ مگر به درخواست مادر نام خانوادگی دیگری انتخاب میشود.
بر اساس این موارد، جایگاه کشور سوئد در حوزه خانواده نمیتواند برای کشور مسلمان ایران که تشکیل و حفظ خانواده یکی از اصول بنیادی آن است، الگوی درستی باشد و مشخص نیست که امضای تفاهمات و توافقاتی در حوزه خانواده با چنین کشوری چه بلایی را بر سر خانواده ایرانی خواهد آورد؛ اما آنچه از شواهد و عملکرد معاون رئیس جمهور در امور زن و خانواده پیداست؛ وی کمر به قطع ریشه نظام زوجیت و خانواده در ایران اسلامی بسته است.
جای بسی تعجب است که چرا علما، صاحبان تریبون و نمایندگان مجلس، در آشفتهبازار بازی برجام، گیر کردهاند و متوجه ضرباتی که بر پیکره این نهاد و نظام زوجیت در حال وارد شدن است، نیستند!
چرا ما باید آگاهانه شاهد همان بلایی باشیم که بر سر اسپانیا در عهد اسلامی آمد و با زمین خوردن نظام زوجیت و خانواده در آن، کشوری اسلامی، جامعه و نظام آن نیز از هم خواهد پاشید.
دیدگاه شما