همراه اول
4. آبان 1394 - 13:59   |   کد مطلب: 25456
سفرنامه فکه ورزشکارران بسیجی همدان نیز همچون سال های گذشته با حواشی زیبایی همراه بود که در این گزارش به برخی از آنها پرداخته ایم.

به گزارش خبرنگار همدان ورزش اعزامی به منطقه عملیاتی فکه؛ همه ساله ورزشکاران بسیجی همدان در سالروز قیام عاشورا به منظور تجدید بیعت با آرمان های امام حسین(ع) و شهدای گرانقدر یک روز قبل از تاسوعا عازم منطقه عملیاتی فکه می شوند.

این کاروان که قدمتی دیرینه دارد هر ساله با حاشیه های زیبایی به کار خود پایان می دهد که در ادامه آنها را باهم می خوانیم.

*از همان ابتدای سفر شوروشوق عزیمت به فکه آنچنان در بین ورزشکاران زیاد است که یک ساعت قبل از سفر در محل مورد نظر حاضر می شوند.

*عشق و دل دادگی این جوانان به حضرت حسین ابن علی(ع) تا جایی در دلشان ریشه دوانیده است که سرتاسر این مسیر طولانی را تماما با اشک و ناله در کنار نوای دلنشین مداحان طی می کنند.

*چفیه های مشکی که نشان از اوج اندوه آنها در کنار اعلام آمادگی به رهبرشان به منظور مقابله با هر تهدیدی را دارا می باشد، حال و هوایی دیگر به کاروان می بخشد.

و اما به اروند می رسیم... اروندی که سراسر شرمندگی کربلای چهار را به دنبال دارد...

*پل های لرزان اروند میزبان قدم های استوار ورزشکاران بسیجی همدانی می شود تا با روایت گری راویان هشت سال مردانگی و غیرت این رود خروشان جوانانی را به خود ببیند که آمده اند تا راه شهدا را ادامه دهند.

*اما غافل نشدیم از حاج احمد محمودی که از بومیان آن منطقه است و خود به عنوان یکی از راویان آنچنان شیوا سخن می گفت که زوج های جوان در کنار یک دیگر همچون غنچه ای بی حرکت به سخنان او گوش می دادند.

*روایت گری حاج احمد آنچنان اشک را از چمانمان جاری و دل مان را شکسته بود که آن لحظه فقط دعا برایمان معنی پیدا کرده بود.

*نوجوانانی که هیچ گاه جنگ را درک نکرده اند با پوشیدن لباس های رزم خود آمده بودند تا به همگان ثابت کنند که راه شهدا برای همیشه تاریخ ادامه خواهد داشت.

*باد پرچم های سرخ گون لبیک یا حسین را به هر سویی می کشاند و از بین آنها تنها یک پرچم را برای همگان متمایز می کرد که آن پرچم تنها از دوکلمه تشکیل شده بود و آن<<مرگ بر آمرکیا>> بود.

*نوشته آن نشان از ایستادگی داشت تا زائران شهدا یادشان باشد که لبیک یا حسین گفتن تنها به زبان نیست و باید در عمل هم ایم امر مهم را به نمایش گذاشت.

*نواهایی که شاید در هیچ جای دنیا شنیده نشود در گوشه و کنار این مناطق به راحتی قابل درک کردن است.

*نواهایی که با خود یک دنیا سخن دارد و از راز دل همگان پرده بر می دارد.

*اما سفر با دیدن مادرانی که هنوز هم چشمان به  افق دوخته شده است تا شاید نشانی از فرزندشان پیدا شود به اوج خود می رسد.

* دلت آنقدر پر می کشد برای دل دریایی مادرانی که با صبر و استقامتشان لرزه بر دل دشمنان افکنده  اند.

*هرچند که ابتدای صبح بود، اما گرمای سخت جنوب هم نتوانست از جنگ با دل دریایی زائران پیروز بیرون بیاید.

*فضا آنقدر غم ناک بود که راویان با تجربه نیز نمیتوانستند در مقابل سیل اشک خود کاری انجام دهند جوی های اشک از گوشه چمانشان جاری بود.

*این بار عاشورا و فکه گره خورده بود با نام حسین همدانی.

*حسینی که نامش برای همیشه تاریخ حسینی ماند تا باب سخن باشد برای روایتگران.

*یکی از راویان خاطرات خود با حاج حسین همدانی از ابتدای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران تا پایان جنگ تحمیلی کفار علیه مردم سوریه را بازگو کرد.

*او برنکته ای تاکید داشت که شاید هیچ کس فکرش هم در آن لحظه به سمت این موضوع نمی رفت، و آن جنگ نرم دشمن بود.

*او که طعم جنگ سخت را کشیده بود از جنگ نرم بیشتر ابراز نگرانی می کرد.

*دیگر هنگام نماز بود و زائران خود را برای انجام این فرضیه واجب آماده می کردند تا بعد از آن لختی استراحت کرده و راهی نقطه رهایی شش هزار کبوتر خونین بال یعنی شلمچه شوند.

*شلمچه بازهم با اسپند و گلاب از میهمانان خود که با پای پیاده قدم برآن نهاده بودند میزبانی شایسته ای را انجام داد.

*گویی غروب خورشید هم به کمک فضای غم انگیز شلمچه آمده بود تا دل ها را برای بارانی شدن آماده تر سازد.

*عکاسان نیز که تعداد آنها بسیار زیاد بود بازهم لحظه های عشق و دلداگی زائران را ثبت و ظبط می کردند.

*زیارت عاشوراهای تک نفره و چند نفره آنقدر فضا را آماده ی استجابت دعا کرده بود که خیلی ها در همان لحظه به گفته خودشان حاجت روا شدند.

و اما فکه...

*آری فکه بازهم مادرانی را در آغوش می کشید که فرزندانشان را دیگر در آغوش نداشتند.

*اینجا همان دشت هفت هزار لاله به خون خفته است که جای جایش را باید با وضو لمس کرد.

*رمل های بسیار فکه توان حرکت را از هر شخصی می گیرد و تو را به یاد لحظه ای می اندازد که جوانان وطنت چگونه این مسیر را باز کرده و پیش روی کرده اند.

*اما خیمه های دور تا دور قتلگاه فکه ناخودآگاه دلت را به سمت کربلا و رنج های زینب می کشاند.

*اما میزبانان این بار فکه ویژه بودند چرا که بن مطهرشان تازه تفحص شده بود و همچون سوری استوار ایستاده بودند تا از میهمانان خود به نحو احسن پذیرایی کنند.

*آری فکه با اشک ها و ناله های زائران خود بار دیگر حال و هوایی عاشورایی به خو گرفت تا جایی که سردار قاسمی نیز همانند سایر زائران در کنار روایت گریش تنها دانه های اشکش را برای فکه به جای بگذارد.

*عاشورای فکه نیز به پایان رسید و تنها دلی تنگ را از آن همه شکوه و عظمت با خود به همراه آوردیم.

انتهای پیام/

دیدگاه شما

آخرین اخبار