به گزارش پایگاه خبری همدان ورزش،کوهنورد همدانی محمود فارسی تصاویری از طلوع آفتاب در سپیدم دم کوهستان الوند که به تازگی سفیدپوش شده است منتشر کرد.
عکاس: محمود فارسی
به گزارش پایگاه خبری همدان ورزش،
وحید میرزایی در روزنامه ایران نوشت:
دیگه به روزهای آخر تبلیغات انتخابات نزدیک میشیم. کاندیداها روزهای آخریه که برای ضبط برنامه، میان صدا و سیما. من همچنان بساط فالگیریام جلوی در جام جم پهنه. در هیچ دورهای از زندگیام اینقدر کاسبی نکرده بودم. نصف دیوان حافظ رو تا الان به صورت فال فروختم. داشتم فک میکردم با این پول چیکار کنم که یهو یکی از کاندیداها با عصبانیت اومد بالای سرم و گفت: «پاشو ببینم. جمعش کن این بساط رو.
تقصیره منه که به بچهها نگفتم، به خاطر سد معبر و فالگیری بیان لولهات کنن.» گفتم«چی شده استاد؟ کسی چیزی گفته؟ چرا اینجوری میکنی؟ من که تا الان هرچی فال خواستی به قیمت خرید باهات حساب کردم. این چه طرز برخورده؟ ادبم چیز خوبیه.» خون جلوی چشماش رو گرفته بود. با یکم مکث گفت «آره خب. نشناخته بودمت. تا چند وقت پیش جزو 96 درصدیها بودی، اما به من خبر دادند تو همین مدت کوتاه رفتی قاطی 4 درصدیها. تازه داشتم مجاب میشدم یه زمین 2 هکتاری بهت بدم از این حال و روز در بیای.» گفتم «آهان. موضوع اینه پس. ای آقا؛ چرا اعصاب خودت رو خرد میکنی. اگه مشکل این 2 هکتار زمینه، من نمیخوام.
بده به یک رفتگر زحمتکش که جلوی زن و بچش شرمنده نشه.» یکم آروم شد و پرسید «فقط مسأله این نیست. تو چرا فهرست اموالت رو اعلام نمیکنی؟» گفتم «بابا من اموال خاصی ندارم که به فهرست دادن برسه.» گفت«منم اموال خاصی نداشتم اما اعلام کردم.» گفتم «بله دیدم. به خدا اگه میدونستم اینقدر مستحقی یه ریال بابت فال ازت نمیگرفتم. حالا قرار شده بچههای راسته فالگیرها پول رو هم بذارن، انشاءالله یخچال خونتون رو پر کنیم.» گفت«مسخره میکنی؟» گفتم «نه عزیزم. مسخره چرا؟ آدم اصلاً دلش میاد شمارو مسخره کنه؟ مدیریت به این خوبی، قد به این بلندی. موهای به این بوری و قشنگی.
باور کناگه ژاپن موهای به این خوشرنگی داشت باهاش برق تولید میکرد» پرسید «یعنی میگی غیر از زباله با مو هم میشه برق تولید کرد؟» گفتم «چرا نشه؟ تو میتونی مرد.» رفت توی فکر. همینجوری توی فکر بود که یکی دیگه از کاندیداها اومد. گفت«آقا ببخشید من اصلاً به فال اعتقاد نداشتم. منتها الان مستأصل شدم. مدام ازم سؤال میکنند منابع یارانه رو از کجا میخوای تأمین کنی؟ احساس میکنم دچار مشکل کاهش رأی شدم.» گفتم«چشم. فال شمارو هم میگیرم. فقط مالیات بر ارزش افزودهاش رو خودت باید بدیا.
هر فال 5000 تومن. 1000 تومن هم مالیات.» گفت «خیلی بیانصافی. میدونی نقطه ضعفم چیه، هی دستت رو میذاری روش.» 6000 تومن داد، بغضی کرد و گفت«همتون پُرپاکنی هستید.» پرسیدم«حالا قبل از اینکه فالت رو بگیرم یه سؤال. منابع یارانه رو از کجا تأمین میکنی؟» گفت «معلومه. ما با کارشناسی که انجام دادیم، متوجه شدیم یارانه رو باید از منابع پیشبینی شده پرداخت کرد.» گفتم «خب این منابع چیاند؟» گفت «منابع پیشبینی شده دیگه.» زیرچشمی نگاهش کردم و گفتم«اینه که آدم نمیدونه از کجا داره میخورهها.
انشاءالله رئیس جمهوری بشی بفهمیم از کجا داریم میخوریم.» نفهمید چی گفتم. فقط اشاره کرد به کاندیدای دیگه و پرسید «ایشون توی صفاند» گفتم «ایشون خیلی وقته توی صفاند. تقریباً هر چهار سال یکبار توی صفاند. منتها اینبار ترجیح دادن انصراف بدن و از صف خارج شن. شما فالت رو بردار.» نیت کرد و یه فال برداشت «هزار نکته باریکتر ز مو این جاست/نه هر که سر بتراشد قلندری داند» اینو که شنید بدون اینکه تعبیرش رو بپرسه زد زیر گریه و رفت. رو به اون یکی کاندیدا کردم و پرسیدم«شما دستت توی کاره، من با پولهام چکار کنم؟» گفت«خیلی ساده است.
درختی که 4 سال میوه نده رو باید کند و جاش برج ساخت. برج بساز. فقط حق تراکماش یادت نره.» گفتم «اون که صددرصد. فقط برای آخرین سؤال خدایی چرا انصراف دادی؟ تازه داشتیم فحشهای جدید یاد میگرفتیم.» بدون هیچ فکری گفت« برای اون 4 درصد.» گفتم «کدوم 4 درصد.» جواب داد«همون 4 درصد.» گفتم «حالا برای زندگی بعد از انتخابات چه برنامهای داری؟» گفت«4 درصد» گفتم «کتاب چی میخونی؟ گفت«4 درصد» دیگه هیچی نگفتم. اصلاً حالش خوب نبود. گذاشتمش به حال خودش و رفتم.
به گزارش پایگاه خبری همدان ورزش،آیدین سیارسریع در روزنامه قانون نوشت:
همزمان با راه اندازی ایستگاه خواجه عبدا... انصاری روز گذشته خط سه مترو وارد فضای عجیب و غریبی شده. گزارش خبرنگار ما از وضعیت مترو را در ادامه میخوانید:
پیرمردی در تراکم و شلوغی مترو پای یکی از مسافران را لگد کرد و بعد صاف تو چشمهای مسافر خیره شد. مسافر گفت: لااقل یه ببخشید میگفتی. پیرمرد دستش را بالا برد و انگشت اشارهاش را رو به آسمان گرفت و گفت: عبدا... عمر بکاست اما عذر نخواست! مسافر با هیجان گفت: آقای خواجه عبدا... انصاری؟ خواجه سر تکان داد. مسافر گفت: آقا ما از طرفداران شماییم ولی تو کنکور چه پدری از ما درآوردی. خواجه عبدا... گفت: عبدا... عذر بخواست!
مرد دیگری با موهای پریشان و لباسی مرتب از بین مسافرهایی که نشسته بودند عبور میکرد و فال حافظ میانداخت روی پاهایشان. یکی از مسافرها نگاهی به فال انداخت و تعجب کرد. مرد را صدا زد و گفت: جناب این فالی که دادین شعرش کجاست؟ مرد گفت: شما انتخاب کن من میام شعرش رو میگم. مسافر گفت: ولی این فال حافظه. مرد گفت: خب منم حافظم دیگه ... و بعد دوباره از اول رفت و فالهایی که مردم نمیخواستند را جمع کرد.
پیرمرد دیگری به سختی از کنار حافظ عبور کرد و با قفسی پر از پرنده روبروی مسافران ایستاد و داد زد: مرغ عشق، مرغ باران، مرغ جوجه کبابی ... فقط سه هزار ... سیمرغ ببر سی هزار ... یکی از مسافران پیرمرد را فراخواند و گفت: پدرجان سیمرغ داری؟ پیرمرد دست کرد توی کیسهاش و سی تا جوجه رنگی در آورد و گفت: بیا پسرم. اینا رو کیش میدی تو کوه و دشت، به مقصد که رسیدن سیمرغ میشن. پسر گفت: مقصد کجاست؟ پیرمرد گفت: معرفت و عشق حقیقی. پسر گفت: چقدر طول میکشه؟ پیرمرد گفت: سالهای زیاد، شاید هیچوقت! این مرغ هورمونیها معمولا دیر به حقیقت میرسن. پسر گفت: نمیخوام! مال خودت. پیرمرد گفت: سیمرغ رو واسه کِی میخوای؟ پسر گفت: همین بهمن امسال، جشنواره فجر. پیرمرد گفت: پس بیخیال. لوازم آرایش نمیخوای؟ پسر گفت: چرا، میخوام! بعد رو کرد به پیرمرد و گفت: تو کی هستی که هم پرنده میفروشی هم سیمرغ هم لوازم آرایش؟ پیرمرد گفت: از بخت بد عطار نیشابوری هستم!
همین که این را گفت یک نفر با موتور آمد توی مترو و بخش نیشابوری عطار را لغو کرد و عطار به شکل فریدالدین عطار از قطار پیاده شد.
به گزارش پایگاه خبری همدان ورزش،وحید میرزایی در روزنامه ایران نوشت:این روزها که بحث معرفی وزیران به مجلس داغ شده، بهارستان جای خوبیه برای فالگیری و کاسبی. واسه همین از صبح بساط فالگیریام رو جلوی در مجلس پهن کردم. منتظر وزیران پیشنهادی یا حتی نمایندههای مجلس بودم که بر عکس پیشبینیام، یهو محمدعلی نجفی شهردار جدید تهران اومد سمتم و گفت«آقا یه فال برای من میگیری؟» گفتم«به به مخلص آقای نجفی. آقا ما شمارو خیلی دوست داریما. وقتی شنیدم شهردار شدی خیلی خوشحال شدم منتها راسش بیش از اینکه خوشحال شم، نگرانت شدم؟» با همون ادب و متانت خودش پرسید«چطور؟» گفتم «ببین شهردار شدن، اونم شهردار تهران روحیه خاص خودش رو میخواد؟ اینجا دانشگاه یا آموزش و پرورش نیستا. اینجا همه گرگاند، پاره میکنند.»
یهکم خودش رو جمع و جور کرد و گفت «چه جوری یعنی؟ چه روحیهای؟» گفتم«ببین محمدعلی جان؛ شما خیلی انسان شریف، مؤدب و با اخلاقی هستی، تجربه نهچندان دور شهرداری نشون داده باید دقیقاً برعکس باشی. مثلاً الان میدونی زمین تو بالا شهر تهران متری چنده؟» گفت«بستگی داره.» گفتم «د همین. بستگی نداره اتفاقاً. تو شهرداری، هرچی تیغت میبُره، ببرون. حالا میدونی نرخ فروش تراکم مناطق مختلف تهران چنده؟» گفت«خب بستگی داره..» زدم تو حرفش و گفتم «د همین. اصلاً بستگی نداره. با هر قیمتی دوستداری و حال میکنی باید تراکم بفروشی. شهرداری خرج داره. انتخابات خرج داره، هزار کوفت و زهر مار دیگه داره، نمیشه با مدیریت اخلاقمدار و اصولی ادارهاش کرد. کلاس مطالعات اجتماعی نیست که.» همینجور مات و مبهوت نگاهم کرد. ازش پرسیدم«حالا اینارو ولش کن.
دست به آچارت خوبه؟» گفت«بد نیست. گاهی آبگرمکنمون شعله شمعکش خراب میشه، خودم درست میکنم.» پرسیدم «مثلاً با دم باریک یا انبردست یا گازانبر کار کردی تا حالا؟» با تعجب پرسید«چی بگم؟ کم پیش میاد برای آبگرمکن نیاز به گازانبر بشه.» گفتم«ای بابا تو هم مسخرهاش رو درآوردی. اینطوری که نمیتونی مدیریت کنی. دست به گازانبرتم خوب نیست پس. والا به نظرم شما برای این پست زیادی خوب و پاستوریزهای.» یه کم عصبانی شد و گفت«یعنی چه؟ من اومدم همین روحیه رو عوض کنم. شهر نیاز به نفس کشیدن داره، نفس فرهنگی، نفس اجتماعی....» سی ثانیه سکوت کردم و تو چشماش خیره شدم. بعد دستم رو گذاشتم رو شونههاش و کشیدمش کنار.
بهش گفتم«ببین عزیزم حالا شما داغی خیلی متوجه شهر تهران و شهرداری که تحویلت دادن و بدهیهاش و پروندههاش نیستی. دو روز دیگه میبینمنت.» بهت زده پرسید«واقعاً نمیفهمم، یهکم توضیح میدی؟» گفتم«میدونی زمین متری 200 هزار تومن بره، دو میلیون برگرده یعنی چی؟ میدونی تراکم متری20 هزار تومن بره، متری 250 هزار تومن برگرده یعنی چی؟ تو میدونی کارمند ساده شهرداری بره، سرمایهدار و ملاک برگرده یعنی چی؟ در کل میدونی دسته بره، نفر برگرده یعنی چی؟» سردرگم شده بود. تصوری که از شهرداری داشت به کل به هم ریخت.
من واقعیات رو بهش گفتم. باید با حقایق رو به رو میشد. یه کم فکر کرد و گفت«پس حتماً برام یه فال بگیر تا ببینم باید چه کنم.» جعبه فال رو گرفتم جلوش، چشماشو بست و یه فال برداشت«در یاب کنون که نعمتت هست به دست/ کین دولت و ملک میرود دست به دست.» پرسید«تعبیرش چیه؟» گفتم «معلومه دیگه. البته اینو شاعر صرفاً برای یادآوری و عبرت از گذشتگان گفته. حالا شما گوشه ذهنت داشته باش.» سریع سررسیدش رو درآورد و این شعر رو یادداشت کرد و رفت سوار همون خط مترویی شد که هفته پیش با عجله افتتاح شد. رفت که رفت.
به گزارش پایگاه خبری همدان ورزش،
به گزارش پایگاه خبری همدان ورزش،معاون توسعه ورزشی اداره کل ورزش و جوانان استان همدان در نشست هماهنگی این مسابقات گفت: مرحله نهایی مسابقات فوتسال کارکنان دولت سراسر کشور به میزبانی همدان برگزار می شود.
وی ادامه داد: این رقابتها در دو سالن امام علی(ع) و پوریای ولی دانشگاه آزاد اسلامی همدان برگزار می شود و محل اقامت تیم ها در دانشگاه خواهد بود.
علی ضمیری کامل تصریح کرد: این رقابت ها به مناسبت گرامیداشت دهه مبارک فجر از 23 لغایت 30 بهمن ماه سال جاری در همدان برگزار می شود و پیش بینی می شود 400 ورزشکار در این رقابت ها شرکت کنند.
وی اظهار کرد: مسابقات فوتسال آقایان در هشت گروه که در نهایت از هر گروه دو تیم برتر راهی مرحله دوم و پس از صعود هشت تیم در این مرحله، تیم قهرمان این پیکارها مشخص شود.
وی تصریح کرد: مراسم افتتاحیه این مسابقات روز 24 بهمن ماه با حضور مسؤولان کشوری و استانی در سالن امام علی(ع) برگزار میشود.
وی گفت: با توجه به نامگذاری همدان در سال 2018 به نام پایتخت گردشگری آسیا قطعا این مسابقات می توانند نقش مهمی در معرفی ظرفیت های همدان داشته باشد.
معاون توسعه ورزشی اداره کل ورزش و جوانان استان همدان ادامه داد: این رقابت ها با همکاری اداره کل ورزش و جوانان استان و هیات های فوتبال و ورزش های همگانی استان برگزار می شود.
وی خاطر نشان کرد: سال گذشته این رقابتها به میزبانی شهرستان رامسر برگزار شد که با قهرمانی تیم تامین اجتماعی هرمزگان به پایان رسید.
به گزارش پایگاه خبری همدان ورزش،علی فتحی در جمع خبرنگاران گفت: واگذاری برخی از املاک مابین راهوشهرسازی و شهرداری همدان به حدود 30 سال هم رسیده است؛ اما متأسفانه تاکنون تعیین تکلیف نشده اند.
به گفته وی، اکثر این املاک در محدوده شهر بهویژه شهرک فرهنگیان و خیابان ستاره (محله منوچهری) و... است که بلاتکلیفی و سرگردانی شهروندان را به دنبال داشته است.
فتحی بر ضرورت برگزاری جلسه ای بین شهرداری، راه و شهرسازی و نمایندگان شهروندان آن مناطق تأکید کرد و افزود: تمامی مسائل مربوط به این املاک باید هر چه سریعتر واکاوی و تعیین تکلیف شود.
وی با بیان اینکه در هیچ مناطقی از دنیا یک موضوع اداری به این اندازه به طول نمی انجامد و دچار چنین رکود 30 ساله ای نمی شود، گفت: بسیاری از این املاک در سالهای گذشته به صورت عادی در بین شهروندان خرید و فروش شده که گرفتاری مردم را به دنبال داشته است.
فتحی همچنین بیان کرد: به اذعان شهروندانی که در این مناطق ساکن هستند، به علت طولانی شدن زمان تعیین تکلیف املاکشان تعداد زیادی از ساکنان اولیه در قید حیات نیستند و املاک مذکور در اختیار ورثه است که این مهم نیز به طور قطع روند رسیدگی را به دلیل ایجاد مسائل حقوقی کُندتر خواهد کرد.
وی با تأکید بر اینکه شهرداری همدان باید به سمت درآمد پایدار برود و کیفیت زندگی در شهر ارتقا یابد، اظهار کرد: باید در طرح تفصیلی تجدیدنظر کرد و حال زمان آن فرا رسیده است تا مشکلات اینچنینی حل شود.
به گفته نایب رئیس شورای شهر همدان، باید میزان تحقق پذیری طرح تفصیلی و انحرافات آن احصاء شود، همچنین باید طرح تفصیلی در بستر طرح جامع بررسی شده و چشمانداز نیز متصور شود.
فتحی هدف اصلی مجموعه مدیریت شهری را بهبود وضعیت خدمات رسانی به شهروندان دانست و افزود: این مهم با مشارکت شهروندان بهتر صورت گرفته و موجب میشود رضایتمندی را بالاتر رود؛ البته اصلاح نحوه پاسخگویی و خدمات رسانی مطلوبتر به شهروندان، افزایش سرعت رسیدگی به امور و ارتقای سطح کیفی و کمی خدمات ارائه شده به شهروندان همواره مورد توجه خواهد بود.
به گزارش پایگاه خبری همدان ورزش،
به گزارش پایگاه خبری همدان ورزش،